«تیتر یک» گزارش میدهد؛
بهمن ۵٧، روزی که مردآباد کرج خروشید
سال ۵٧ بود و تبوتاب انقلاب در کوچه پس کوچههای کرج به اوج رسیده بود.
به گزارش خبرنگار گروه فرهنگی پایگاه خبری تحلیلی «تیتر یک»، سال ۵٧ بود و
تبوتاب انقلاب در کوچه پس کوچههای کرج به اوج رسیده بود.
مبارزان
انقلابی در گوشه و کنار تجمعاتی شکل میدادند تا راههای رفته از سال ٤٢ را
به سرانجام برسانند و کار را در بهمن ۵٧ تمام کنند.
مردآباد ماهدشت روستائی خوش آب هوا بود، آنقدر بکر و با صفا که کاخ و باغ مادر شاه در آن قرار داشت اما مردم ناراضی بودند.
اینها را میترا بیات میگوید، زن انقلابی که آن زمان ١٧ سال داشت و شاهد مبارزات مردم غیور مردآباد علیه رژیم سفاک پهلوی بود.
همسر شهید عزیز عبودی نجفی که با دوستانش در راهپیمائی حضوری فعال داشت، ادامه میدهد: مردآباد در سال ۵٧ شهدای زیادی تقدیم کرد.
از شهید نیاسری تا شهید بیات، شهید گروسی، شهید فرهودی و شهیدترابی که در درگیری بر علیه طاغوت، تیر خورد و قطع نخاع شد.
بیات بهمن ۵٧ را اینگونه توصیف میکند: هواسرد بود استخوانسوز، همه یکصدا
شعار سرمیدادیم، گردانها و ماشینهای رژیم در حرکت بودند.
جمعیت کمی نبودیم، جان به کف به خیابان ریختیم، کمی فکر کردیم که چگونه از ورود ماشینهای جنگی به مردآباد جلوگیری کنیم.
ارتش قصد عزیمت به سمت کرج داشت، گروهی سمت تیر آهن فروشی حاج حسین قلیچ رفتیم و اهنها را وسط خیابان کشیدیم.
در مسیر میدان ازادگان ماهدشت خاک ریختیم، هوا رو به سردی رفت و برف
میبارید، برای گرم نگهداشتن خود لاستیک سوزاندیم و تا صبح در آن هوا
بودیم.
٢١ بهمن ۵۷ ماشینهای گردان و ارتش مانند مور و ملخ حمله
کردند، زنان در میدان شعار سر دادند و مردان هم به سمت ماشینها حرکت
میکردند.
در عباس آباد درگیری شد، مردم و ارتش رو در روی هم قرار
گرفتند، عدهای از سربازان لباسهای نظامی خود را در آمده و به آغوش ملت
پیوستند.
استوار درجهداری اسلحه به زمین گذاشت اما فرماندهاش با بیرحمی تیر از پشت سر به تن استوار زد و آن را به شهادت رساند.
زمین و اسمان خاک و خون بود، امبولانس پشت امبولانس زخمیها و شهدا را به درمانگاه ماهدشت میبرد، ظهر ۲۲بهمن انقلاب پیروز شد.
این تازه شروع کار بود. حس قشنگی بود، معرفت، عرفان و مبارزه در هم آمیخته شد، مسئولیت ستاد نماز جمعه را داشتیم و بعدها هم جنگ.
آن روزها گذشت، شهدا رفتند و ما ماندیم، اما ماجرای آن زمان فراموش
نمیشود، از کمک مردم تا عروسی که انگشتر نامزدی اش را به رزمندهها داد.
مهشید ذوالفقاری - تیتر یک
انتهای خبر/ س
خبرهای مرتبط
ارسال نظر
اخبار برگزیده