بیا تا زنده هستیم قدر یکدیگر بدانیم
بهترین زمان زیارت اموات عصر پنجشنبه است که پیامبر فرموده است. شاید بهتر از آن صبح جمعه بین الطلوعین باشد.
اين جا وادی همجوار امام زاده محمد(ع) است و پنج شنبه ها در ميان مردم اين سرزمين از سال هاي دور وعده گاهي است براي يادي از عزيز از دست رفته و فاتحه اي براي اهل قبور در آرامگاه ها به ويژه روز پنج شنبه.
خبرنگارما به اين مناسبت سري به اینجا زد تا گزارشي از حال و هواي اين مکان درس آموز داشته باشد. به اطراف که نگاه مي کنم خانواده ها بر سر قبرها نشسته و در حال خواندن فاتحه يا شستن سنگ قبرها با بطري هاي آب و گلاب هستند، اين جا همه آرام خوابيده اند و از هياهوي دنياي مادي خبري نيست در اين مکان همه يکرنگ و مساوي اند؛ يک کفن، يک متر جا و قطعه اي سنگ، دارايي هر کدام از درگذشتگان اين جاست.
در گوشه، گوشه اين آرامگاه گاهي صداي مردماني که براي ذکر فاتحه اي آمده اند به گوش مي رسد و همين صدا، سکوت معني دار آن را در هم مي شکند.مادري که بر سر قبر فرزندش ناله مي کند يا فرزندي که بر سر قبر پدر يا مادرش فاتحه اي مي خواند.در آن نزديکي پيرمردي بر سر قبري نشسته و دستان خود را بر سنگ قبر گذاشته است و فاتحه اي را زمزمه مي کند.
دخترک جوانی می گفت :قبر پدرم است او مي گويد: قبر پدرم است که 2 سال از وفات او مي گذرد و من و مادرم بيشتر پنج شنبه ها براي تجديد ياد و خواندن فاتحه اي براي آمرزش او به آرامگاهش مي آييم.او مي افزايد: اين جا که مي آيم حضور پدرم را احساس مي کنم و آرامش مي گيرم.پدرم خیلی زود ما را ترک کرد وهمیشه دلم برایش تنگ میشود و برای رسیدن به آرامش بر سر مزار او می آیم.
کم کم اینجا در حال شلوغ شدن است یکی بر سر مزار عزیز خود فاتحه و قرآن می خواند و و دیگری مشغول پخش خیرات برای اموات خود است. اینجا است درس عبرت باید گرفت که در این منزلگاه همه با هم برا برند و مقام ومنسب به درد کسی نمی خورد .در اینجا اموات دستشان کوتاه است و ما باید عبرت بگیریم و از این دنیای مادی فاصله بگیریم که ابدی نیست و روزی پایان می یابد و دیگر راهی برای بازگشت وجود ندارد.
آن جا که حضرت علی (ع) مي فرمايند: در ۲ حال به سر قبر اموات برويد آن گاه که بسيار غصه دار و غمگين هستيد و آن گاه که بسيار شادمان و پرغرور هستيد، تا با ديدن جايگاه آخرتتان در دنيا از ناآرامي ها و مصايب روزگار غصه دار نباشيد که آخر رفتني هستيد و آن گاه که غرور و ثروت شما را فرا گرفته تا بدانيد که جايگاه آخرتان خاک است و به خود و اموالتان مغرور نشويد.
شعری بر روی سنگ قبری نوشته شده بود که مرا در گیر خود کرد:
از کجا آمده ام، آمدنم بهر چه بود
به کجا مي روم آخر ننمايي وطنم
مرغ باغ ملکوتم نيم از عالم خاک
چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم
تا زنده هستیم قدر یکدیگر بدانیم و اعمال نیک برای آخرتمان ذخیره کنیم
که این فقط برایمان خواهد ماند و پول و مقام وموقعیت فقط برا ی این دنیا
است و اخروی نخواهد بود.
زمان درگذر است خوش به حال آن کس که قدرش را دانست…
شادی روح همه اموات صلوات