به نظر می رسد مباحث مربوط به مذاکرات و توافق اولیه هسته ای پایانی ندارد و روزنامه های امروز کشور، جشن های هسته ای را بازتاب گسترده ای داده اند.
گروه سیاسی«
تیتریک»، با به سرانجام رسیدن مذاکرات هسته ای در روز سه شنبه، تب آن همچنان بالاست و روزنامه های کشور در آخرین روز هفته و قبل از تعطیلات چند روزه، تحلیل ها، گزارش ها و اخبار ویژه ای را به موضوع جشن هسته ای و توافق اختصاص داده اند. برخی از روزنامه های اصلاح طلب، توافق هسته ای را که کماکان منتظر تصویب در شورای عالی امنیت و مجلس است، فرصت مناسبی برای تسویه حساب های رسانه ای با دلواپسان دیده اند و سعی دارند اگر توافقی هست به نام جریان خود بزنند. خط خبری که توسط بیشتر رسانه های زنجیره ای در حال پیگیری است. نکته جالب آنجاست که در تحلیل های خود هیچ اشاره ای به تلاش ها و دستاوردهای هسته ای در دوران قبل نمی کنند بلکه در صورت اشاره نیز، آن را مخرب و بیهوده ارزیابی می کنند. این درحالی است که رهبر معظم انقلاب در پاسخ به نامه حسن روحانی، نکات برجسته ای را گوشزد کرده اند و ضمن تشکر از زحمات دولت در این خصوص، خواسته اند مراقب توطئه ها و بدعهدی دشمن باشند. به نظر می رسد دولت روحانی سعی دارد پیش از بررسی متن توافق نامه توسط منتقدان و متخصصان، آن را به صورت یک جانبه و در فراری رو به جلو به نظام و کشور تحمیل کند و راه عدم تصویب آن را در مجلس یا شورای عالی امنیت بدین گونه ببندد. افزایش انتظارات مردمی، جشن های هسته ای که در فضایی صورت گرفته که مفاد توافقنامه همچنان روشن نیست و برجسته کردن موفقیت های توافق در مقابل کاستی های آن، نمونه روشن این سیاست است. شاید بهترین واکنش را به توافق هسته ای، بازار ارز و طلا در کشور نشان داد که به دور از ذوق زدگی و برحسب واقعیات موجود، نوسان چندانی نداشت.
اوباما: توافق نمیشد تحریمها فرو میپاشید/ چرا ملت جشن نگرفت؟/ دوران سعدآباد گذشته است/ طرح سوال شورویزه کردن ایران چگونه شکست خورد؟ "فاتحه سیاست خارجی غیرایدئولوژیک!
روزنامه وطن امروز در تیتر نخست خود اظهارات باراک اوباما را مورد تجزیه و تحلیل قرار داده است. تتیر این گزارش خبری "اوباما: توافق نمیشد تحریمها فرو میپاشید"
است: اگرچه برجام روز سهشنبه جمعبندی شد و براساس فرآیندی که در متن
جمعبندی قید شده، مکانیسم تخفیف تحریمها به محدودیت شدید برنامه هستهای
ایران مشروط شده اما مقامات ارشد دولت آمریکا بلافاصله پس از اعلام
جمعبندی، اظهاراتی صریح درباره سازمان تحریمها مطرح کردند که میتواند
بسیار درسآموز باشد.به گزارش «وطن امروز»، در ایران و از ابتدای تصویب
تحریمهای ظالمانه همواره یک جریان سیاسی حامی غرب در ایران تلاش کرد تا
برداشته شدن این تحریمها را منوط و مشروط به توقف فعالیتهای هستهای
ایران کند. یعنی آنها از طریق انبوه رسانههای خود این خط را در ایران
دنبال و تقویت کردند که تنها راه برداشته شدن تحریمها، توافق با طرف غربی و
کوتاه آمدن از صنعت هستهای است. با روی کار آمدن دولت یازدهم متاسفانه
این جریان با قدرت و حمایت بیشتری به نشر این خط غلط ادامه داد و
تاسفبرانگیزتر اینکه اظهارات حسن روحانی درباره وضعیت اقتصادی کشور نیز
این خط تحلیل آنها را بشدت تقویت میکرد. در نهایت آنچه از آنها بر جای
ماند، ایجاد این باور نزد طرفدارانشان شد که تحریمها بدون کوتاه آمدن از
دستاوردهای هستهای برداشته نخواهد شد. اکنون با تلاش دولت، طرفین پس از 23
ماه به یک متن مشترک به عنوان جمعبندی برجام رسیدهاند، متنی که براساس
آن در ازای تعهدات چشمگیر ایران، تحریمهای ایران به مرور کاهش خواهد یافت.
یعنی تخفیف در تحریمها در ازای محدودیت شدید صنعت هستهای کشور خواهد
بود. اما با پایان یافتن این مسیر و تحقق هدف این جریان داخلی، مقامات ارشد
آمریکایی گویی چنان از این بیانیه مشترک و تعهدآور ذوقزده شدهاند که
ناگزیر از بیان واقعیات شدهاند. باراک اوباما، رئیسجمهور و جانکری، وزیر
خارجه آمریکا طی روزهای سهشنبه و چهارشنبه در اظهارنظرهای خود درباره
جمعبندی برجام، صراحتا اعلام کردند این آخرین ترفند آنها برای متوقف کردن
برنامه هستهای ایران بوده است و در غیر این صورت آنها راهی برای مقابله با
ایران نداشتند.
در
ادامه آمده: باراک اوباما و جان کری در این اظهارنظرها تصریح کردند در
صورت شکست مذاکرات هستهای 1+5 و ایران، سازمان تحریمها از همفرومیپاشید
چراکه دیگر کشورها اراده و انگیزهای برای تداوم اعمال محدودیتها علیه
ایران نداشتند و به همین خاطر تحریمها از هم فرو میپاشید. باراک اوباما
در گفتوگو با روزنامه نیویورک تایمز که روز گذشته منتشر شد، درباره توافق
هستهای گفت: آنچه من تلاش کردهام برای مردم، از جمله بنیامین نتانیاهو
توضیح دهم، این است که بدون یک توافق، توانایی ما برای برپا نگه داشتن این
تحریمها حتمی نبود. در نظر داشته باشید که فقط ایران نبود که برای
تحریمها هزینه میپرداخت، بلکه چین، ژاپن، کرهجنوبی، هند و تقریباً هر
کشور واردکننده نفت در سراسر جهان، پس از ساز و کار تحریم، خود را در
موقعیتی یافته بود که ادامه یافتن این تحریمها برای آنان میلیاردها دلار
هزینه دربر داشت. ..اما یک روز قبل از اوباما، یعنی در روز سهشنبه و
ساعاتی بعد از اعلام توافق طرفین بر سر جمعبندی برجام، این جانکری بود که
همین اظهارنظر اوباما را تکرار کرد تا نشان دهد این موضوع یعنی فروپاشی
تحریمها در صورت شکست مذاکرات، یک دیدگاه مشترک و فراگیر در دولت آمریکا
بوده است. جان کری به شبکه خبری «ایبیسینیوز» گفت: «اگر توافق
نمیکردیم، چین، روسیه و دیگران با ایران تجارت میکردند زیرا آن هنگام،
(نظام) تحریمها از هم میپاشید.» جان کری از مخالفان داخلی توافق با ایران
هم انتقاد کرده و گفته «آنچه منتقدان این برنامه (مذاکره با ایران)
هیچگاه ارائه ندادند، یک گزینه واقعگرایانه بود.» اظهارات اوباما و جان
کری در حالی است که پیش از این تحلیلگران داخلی با استناد به گزارههای
مشهود بارها این موضوع یعنی فروپاشی سازمان تحریمها در صورت شکست مذاکرات
را پیشبینی میکردند. براساس یک درک واقعی و منطبق بر منافع ملی (نه منافع
حزبی و منطبق بر اهداف انتخاباتی) اکنون و پس از جمعبندی طرفین بر سر
برجام، زمان مناسبی است تا درباره رویکردها و مبانی عملکردها بویژه در
حوزه سیاست خارجی قضاوت کرد.
حسین قدیانی در یادداشتی به این پرسش "چرا ملت جشن نگرفت؟"،
پاسخ داده است: سهشنبه خیلیها را ابتدا گمان بر این بود؛ «بعد از اعلام
خبر توافق، مردم به خیابان میریزند و جشن میگیرند» لیکن از آنجا که ساعت
اعلام رسمی این خبر، در روز بود و ملت هم روزه، بعدا گفته شد؛ «جشن مردمی
در ساعات پایانی روز سهشنبه و در سراسر ایران برپا میشود و چنان باشکوه
که تداعی روز حماسه ملبورن را کند مثلا!» این وسط، رسانه ملی هم برای دولت و
اصحاب وزارت خارجه، انصافا سنگ تمام گذاشت اما خوب یا بد، این رخداد، یعنی
«جشن ملی» رخ نداد. آیا مردم، توافق را توافق بدی میدانستند که حاضر به
جشن خیابانی نشدند؟ قطعا اینگونه نیست! آیا مردم، قدردان زحمات تیم مذاکرات
نبودند؟ طبعا اینگونه نیست! واقعیت آن است که ملت ما، بیش از شور، خواه
شور غم، خواه شور شادی، اهل شعور است. این مهم را ملت مقاوم و غیور ایران،
بسی زودتر از اصحاب سیاست فهمیده که صرف توافق، ایضا صرف اجرای این توافق،
معجزه نمیکند! ملت معتقد است؛ «گیرم همه تحریمها همان روز سهشنبه لغو
شد و گیرم کل صنعت هستهای هم نگه داشته شد! چیزی از این بهتر؟ اما چیز به
این خوبی، مادام که در داخل، بیتدبیری اقتصادی حاکم باشد و نگاه به جای
جوانان مستعد وطن، دوخته شده باشد به اجنبی، مسکنی موقت شاید باشد لیکن
حلالمسائل معیشت کشور نخواهد شد».
در
پایان قدیانی می افزاید: از ورای همین زاویه، آحاد ملت، ضمن برتری دادن
شعور بر شور، هر چند که به اصحاب دیپلماسی خدا قوت گفت اما هیچ دلیلی ندید
برای جشن و احیانا پایکوبی، بریزد خیابان. با همه این اوصاف، با جماعت
بسیار قلیلی طرفیم که تیم ملی فوتبال میبازد، جشن میگیرند، بازی لغو
میشود، جشن میگیرند، داور اعلام اوت دستی به نفع ما، آن هم در نیمه زمین
خودمان میکند، جشن میگیرند و کلا جشن میگیرند! اینکه حالا روز تابوت
باشد یا سالروز گهواره، هیچ برایشان مهم نیست؛ مهم جشنی است که باید
بگیرند و الباقی حرکات موزون و ناموزون! از قضا، راقم این سطور، ظرف 2 هفته
اخیر، 2 پیشنهاد به مجلس شورای اسلامی داد؛ یکی آنکه «استفاده ابزاری از
شهدا را بگردند راهش را پیدا کنند بلکه رسما مصداق جرم شود»، دیگری آنکه
«مخفی شدن پشت سخن بزرگان را هم، حالا به هر طریق ممکن، غیرقانونی
بخوانند». اینک پیشنهاد سوم! مجلس محترم، هر جور شده، مصوبهای تصویب کند
بلکه این جمع قلیل، یک روز از سال را همینطور الکی بریزند فلانجا، تا
میتوانند جشن مفصلی بگیرند و دور همی خوش باشند! پیشنهاد میکنم این روز،
در تقویم هم گنجانده شود که کار عیب نمیکند از محکم کاری! من این نکته را
واقعا جدی گفتم، چرا که بیم از آن است دشمن قدارهبند، در محاسبه عدد این
جماعت، نیز کم و کیفشان، دچار اشتباه شود و تحریک به سهمخواهی مضاعف و
پیشروی بیشتر! بنابراین خودمان این گروه جشن سرخود شادی اولی را که عمدتا
رفتار بر سیاق ندیدبدیدها میکند مهندسی کنیم، هم به ایشان کمک وافر
کردهایم، هم به دشمن جلاد، که بیخود توهم نزند!
"دوران سعدآباد گذشته است"
پایان انشای برجام یک گام بلند به سمت جلو است اما اینکه قضاوت درباره این
انشا چیست، به نظر باید مدتی صبر کرد تا متن ترجمه دقیق و صحیح آن در
دسترس قرار گرفته و مورد بررسی قرار گیرد. قریب به 2 سال مذاکرات هستهای
در دولت مستقر این تجربه را حاصل کرده که ارزیابی دقیق مذاکرات و توافقات
را باید با استناد به سند مکتوب انجام داد. بر همین اساس اگرچه تفاسیر
اوباما و جان کری از محتوای جمعبندی برجام، نگرانکننده، ناقض اظهارات
آقای روحانی در اینباره و یادآور نزاع فکتشیتها پس از توافقات ژنو و
لوزان است اما نه میتواند محل استناد برای رد جمعبندی برجام باشد و نه
حرف سادهدلان مبنی بر مصرف داخلی داشتن این مواضع اهمیت بحث و بررسی دارد.
بنابراین بسیار مهم و این مهم منطقی و واقعبینانه است که در شرایط فعلی
اقدام شتابزدهای، چه در حمایت و چه در نقد این جمعبندی انجام نگیرد. باید
با تامل متن را دقیق و منصفانه قضاوت کرد.البته این کاملا قابل درک است که
بسیاری در کشور نگاه مساعدی نسبت به متن جمعبندی ندارند. دلایل این موضوع
نیز مشخص است.فرآیندی که طی 2 هفته اخیر در مذاکرات وین طی شد، حداقل در
ظاهر نمیتوانست منجر به جمعبندی شود. 6 روز قبل از آنکه انشای برجام به
پایان برسد، بنیانهای مذاکرات براساس اظهارات طرفین تکانههای شدیدی خورد!
وزیر امور خارجه ایران روز جمعه گذشته از «تغییر موضع» و زیادهخواهی
آمریکاییها سخن گفت! و همتای آمریکایی او نیز ایران را تهدید به ترک میز
مذاکره کرد!
در ادمه آمده : در کنار
توجه به این مسائل، توصیه ویژه به برادران انقلابی هم این است که غیرت دینی
و انقلابی خود را نگه دارند و همواره نسبت به مذاکرات هستهای یک اصل
بدیهی را فراموش نکنند: دوران بدهبستانهای سعدآباد و پاریس گذشته است.
مهمترین دلیل آن مطالبه عمومی نسبت به حراست از حقوق هستهای است و دلیل
مهم دیگر، حضور مستمر جریان انقلابی در میدان و زیر نظر داشتن مذاکرات
هستهای است. جامعه ایرانی طی 2 سال اخیر شاهد یک واقعیت بسیار مهم بوده
است. مردم نسبت به مذاکرات هستهای، از یکسو شاهد فعالیت و نقد یک جامعه
پویا، منطقی وبا اخلاق بودند و البته سوی دیگر این ماجرا را هم دیدند.
جامعه انقلابی قطعا این را یقین میداند که نظام زیر بار توافق ناقض خطوط
قرمز نخواهد رفت. باید به تدابیر نظام اعتماد کرد و آن را پذیرفت. و در آخر
اینکه «من خوشبین نیستم» مبتنی بر یک نگرش و دید وسیع انقلابی و حاصل
اشتراک قرنها تجربه است! «من خوشبین نیستم» در واقع بر عدم حسن نیت
استکبار دلالت دارد و این عدم حسننیت نه در متن که در مقام اجرا مشاهده
میشود. کما اینکه در 2 سال اخیر نیز بارها مصادیق و آثار آن مشاهده شد.
روزنامه وطن با طرح سوال شورویزه کردن ایران چگونه شکست خورد؟ "فاتحه سیاست خارجی غیرایدئولوژیک!"
را خوانده است: مهمترین خط رسانهای جبهه لیبرالیسم در تخریب وجهه جمهوری
اسلامی ایران در سالهای متمادی بر جوسازی درباره «غیرقابل اعتماد بودن» و
«بیمنطقی» نوع نظام برآمده از ایدئولوژی اسلامی و حاکمیت «ولی فقیه» به
عنوان اصلیترین تفاوت با نظام لیبرال ـ سرمایهداری، استوار بوده است.
برخورداری از یک دیپلماسی قوی در حوزه سیاست خارجی با تکیه بر مولفههای
ثابت و قابل تجربه در حوزه ارزشهای سیستمی، خود از ابزارهای بسیار مهم
قدرت در هر نظام مدعی در حوزه «اداره جهان» به شمار میرود. خصوصا که
«توافق نهایی» را تا اندازه زیادی مدیون «فتوای هستهای» رهبر انقلاب هستیم
که پذیرش اهمیت آن از سوی غربیها به عنوان یک «ارزش غیرقابل عدول» در
عرصه حاکمیت اسلامی خود به رسمیت شناختن «سیاست خارجی ایدئولوژیک ایرانی»
به حساب میآید.از این منظر فارغ از نتایج بهدست آمده در پایان مذاکرات 12
ساله هستهای و سرانجام توافق نهایی، نمایش یک دیپلماسی عزتمندانه و منطقی
که اتفاقا در دورههای مختلف روی کار آمدن دولتهای برآمده از سلایق مردم
نیز با ثباتی قابل تامل با مدیریت نظام ادامه یافت، به نمادی جهانی از منطق
و عقلانیت «حکومت اسلامی» برای پذیرش حداکثری در باشگاه قدرتهای جهانی
تبدیل شد. از این منظر پایان یک دوره طولانی دیپلماسی هدفمند همراه با رشد
مولفههای گوناگون برتری ژئوپلیتیکی ایران در منطقه و فرامنطقه شایسته
تبریک و تقدیر امت خطاب به امام جامعه است.در طول دورههای مختلف، دولتهای
برآمده از رای و نظر مردم بنا به تفاوت سلایق در حوزه سیاست خارجی،
راهکارهای متنوعی برای نحوه تعامل با سایر کشورها ارائه کردهاند که
برتریها و ضعفهای آنها به مرور آشکار شده است اما مدیریت و رتق و فتق
حوادث 2 سال اخیر حقیقتا کار و تلاش بیشتربرده است!مهمترین خط رسانهای
جبهه لیبرالیسم در تخریب وجهه جمهوری اسلامی ایران در سالهای متمادی بر
جوسازی درباره «غیرقابل اعتماد بودن» و «بیمنطقی» نوع نظام برآمده از
ایدئولوژی اسلامی و حاکمیت «ولی فقیه» به عنوان اصلیترین تفاوت با نظام
لیبرال ـ سرمایهداری، استوار بوده است. برخورداری از یک دیپلماسی قوی در
حوزه سیاست خارجی با تکیه بر مولفههای ثابت و قابل تجربه در حوزه ارزشهای
سیستمی، خود از ابزارهای بسیار مهم قدرت در هر نظام مدعی در حوزه «اداره
جهان» به شمار میرود. خصوصا که «توافق نهایی» را تا اندازه زیادی مدیون
«فتوای هستهای» رهبر انقلاب هستیم که پذیرش اهمیت آن از سوی غربیها به
عنوان یک «ارزش غیرقابل عدول» در عرصه حاکمیت اسلامی خود به رسمیت شناختن
«سیاست خارجی ایدئولوژیک ایرانی» به حساب میآید.از این منظر فارغ از نتایج
بهدست آمده در پایان مذاکرات 12 ساله هستهای و سرانجام توافق نهایی،
نمایش یک دیپلماسی عزتمندانه و منطقی که اتفاقا در دورههای مختلف روی کار
آمدن دولتهای برآمده از سلایق مردم نیز با ثباتی قابل تامل با مدیریت نظام
ادامه یافت، به نمادی جهانی از منطق و عقلانیت «حکومت اسلامی» برای پذیرش
حداکثری در باشگاه قدرتهای جهانی تبدیل شد. از این منظر پایان یک دوره
طولانی دیپلماسی هدفمند همراه با رشد مولفههای گوناگون برتری ژئوپلیتیکی
ایران در منطقه و فرامنطقه شایسته تبریک و تقدیر امت خطاب به امام جامعه
است.در طول دورههای مختلف، دولتهای برآمده از رای و نظر مردم بنا به
تفاوت سلایق در حوزه سیاست خارجی، راهکارهای متنوعی برای نحوه تعامل با
سایر کشورها ارائه کردهاند که برتریها و ضعفهای آنها به مرور آشکار شده
است اما مدیریت و رتق و فتق حوادث 2 سال اخیر حقیقتا کار و تلاش بیشتر
برده است!
در
ادامه می خوانیم: قدرت نرم ایران به قول غربیها برآمده از «ایدئولوژی
اسلام» یا جمله معروف «سیاست ما عین دیانت ماست» شهید مدرس است. جنگ نهایی
تمدنها بنا به پیشبینی خود صاحبنظران ایستاده پشت پرده طرح «سازش ایران و
آمریکا» که همگی صاحب کرسی در بنیادهای راکفلرها بهعنوان صاحبان
لیبرالیسم هستند، به نفع حاکمیت اسلام تمام خواهد شد و داعیهدار اسلام ناب
و اندیشهورز در جهان کنونی بدون کوچکترین رقیبی، جمهوری اسلامی ایران
است. ایران برخلاف همه تلاشهای غربیها در آستانه فروپاشی از درون قرار
ندارد اما شکی نداریم که زیر کاسه «توافق نهایی» نیم کاسهای غیرهستهای
است و همین موضوع بر اهمیت هوشیاری مردم و مسؤولان میافزاید. ما موظفیم از
کیان داشتههای هستهای و نظامی و ایمانیمان در جبههای مشترک دفاع کنیم
تا آینده روشن انقلاب به واسطه گسستگی میان مولفههای قدرت نرم و سخت
جمهوری اسلامی مخدوش نشود و مسیر فتحالفتوح ایمانی را با وادادگی
لیبرالیستی به بهانه کسب امتیاز اقتصادی تاخت نزنیم. پس کمربندهای ایمانی
را محکمتر از همیشه باید بست که قویترین قدرتهای جهان بدون تمسک به
ارزشهای الهی با خرابههای لنینگراد کمونیسم و آرمانشهر بیعدالت
لیبرالیستی برابری میکنند. این تنها برگی از پرونده «جنگ تمدنها» بود،
باز هم همراهیمان کنید.
پایان جولان افراطیون/ توافق هسته ای و گفتگوی تمدن ها/ وزیر کشور تسلیم تندروها نشد/ توافق هسته ای و زنان
روزنامه اصلاح طلب آفتاب یزد به سراغ تسویه حساب های جناحی پس از توافق رفته و با تیتر "پایان جولان افراطیون"
گزارشی را در این زمینه آماده کرده است: درست است که حسن روحانی و تیمش در
میانه ساخت فصل آخر سریال با سنگهای زیادی که در مقابل راهشان در داخل و
خارج میانداختند، مواجه شدند اما آنقدر زبده و حرفهای بودند که توانستند
سکانس آخر را با شیرینی هر چه تمام تر به پایان برسانند و این شیرینی آنقدر
موثر بود که حتی توانست کام تلخ دلواپسان داخل و خارج را شیرین کند.
مذاکره ایران با کشورهای 1+5 بعد از 20 ماه مذاکره در دولت تدبیرو امید به
چنان نتیجهای دست یافت که توانست از جانب تمام سران و چهرههای شاخص در
داخل کشور و همینطور قدرتهای بزرگ جهان مهر تایید دریافت کند و بر لبان
تندروها و دلواپسان داخلی و خارجی هم مهر سکوت بزند و آن اقلیتی را هم که
همواره سازشان ناکوک و مخالف است را به انزوا بکشاند و بی تردید این گوشه
گیری آنها روز به روز بیشتر خواهد شد. سکوت و تغییر رویکرد رسانههای
اصولگرای تندرو را میتوان در واکنشهای روزنامههای تندرویی چون«وطن
امروز» و « جوان» به متن توافق جامع نیز مشاهده کرد.«وطن امروز» با
مدیرمسئولی مهرداد بذرپاش در دوسالی که از روی کار آمدن حسن روحانی میگذرد
با تیترهای غیرمعمول خود از بهکارگیری هیچ حربهای برای تخریب دولت تدبیر
و امید و به خصوص تیم مذاکره کننده هستهای دریغ ننمود اما روز گذشته بر
خلاف رویهی همیشگی خود از تیتری تحت عنوان «در انتظار اجرا» استفاده کرد و
در متن گزارش خود از توافق جامع به عنوان «توافقی متوازن» نام برد و واژه
«نخبگان» را برای تیم مذاکره کننده هستهای کشورمان به کاربرد. روزنامه
«جوان» نیز در گزارش روز چهارشنبه اش دیگر خبری از آن انتقادها و
خطابههای تند و تیز درباره دولت یازدهم و تیم مذاکره کننده نبود و صفحه یک
خود را با عنوان «تثبیت ایران هستهای با ایستادگی ملت» آغاز کرد و در
ادامه به تعریف و تشکر مقام معظم رهبری از دیپلماتهای هستهای مان اشاره
نمود.
در
ادامه آمده : اما در این میان حال افرادی مثل حسین شریعتمداری مدیر مسئول
روزنامه «کیهان»، علیرضا زاکانی نماینده مجلس و اعضای جبهه پایداری چون
مهدی کوچک زاده و حمید رسائی، چندان خوش به نظر نمیآید. واکنشهای این
افراد در سایر پیروزیهای ملی گذشته نیز ثابت نمود زبانشان به هیچ طریقی
شیرین نخواهند شد چرا که روزنامه «کیهان» روز گذشته بخش عمدهای از صفحه یک
خود را به تحلیل متن توافق نامه ژنو اختصاص داد و بر این باور بود که «
میان آنچه رئیس جمهوری آمریکا بعد از اعلام توافق نهایی اظهار داشته است با
آنچه حسن روحانی بیان کرده است، اختلاف 180 درجهای وجود دارد»! حال باید
دید این تغییر رویکردها با چه هدفی صورت گرفته است. در همین زمینه داریوش
قنبری، فعال سیاسی اصلاح طلب و نماینده مجلس هشتم، با بیان اینکه آنچه که
منتهی به توافق هستهای شد، نتیجه 22 ماه تلاش بی وقفه دیپلماتهای کشورمان
است گفت: تمام نیروهای کشور بسیج شدهاند تا با مردم همصدا شوند و هر نوع
رویکردی جز این، همصدایی با دشمنان ایران است و نافی منافع ملی است به خصوص
که رئیسجمهور هم در این مورد اظهار داشته است که اجازه نمیدهم کسی امید
مردم را نابود کند و به منافع ملی مردم آسیب بزند. وی با اشاره تغییر
رویکرد روزنامههای وطن امروز و جوان در چند روز گذشته افزود: این دو
روزنامه در چند ماه گذشته رویکردشان به هیچ عنوان با تیم مذاکرهکننده
همخوانی نداشت اما باز جای امیدواری است که اینها تا این جای کار
فهمیدهاند که باید با منافع ملت و با صدای مردم حرکت کنند و مسائل حزبی و
جناحی را در منافع ملی دخالت ندهند.این فعال سیاسی اضافه کرد: اگر این
رویکرد را در آینده هم ادامه دهند میتوان از یک تغییر و تحول در خط
فکریشان صحبت کرد و اینکه منافع ملی را بر منافع گروهی و جناحی ترجیح
میدهند.این نماینده سابق مجلس تاکید کرد: اختلاف سلیقه در میان طیفها و
احزاب مختلف وجود دارد و امری طبیعی است اما مسائلی هم وجود دارد که به یک
جناح و گروه خاص تعلق ندارد.پیروزی و به سرانجام رسیدن آن مسائل به نفع
تمام مردم ایران است و شکست و به نتیجه نرسیدن آنها هم به ضرر تمام مردم
ایران است. قنبری خاطر نشان کرد: باید جریانها و جناحهای سیاسی این درس
بزرگ سیاسی را در نظر بگیرندکه باید میان منافع ملی و منافع جناحیشان
تمییز قائل شوند البته از دیرباز این افراد خودشان میدانستند که راهی که
دولت روحانی میرود راه درستی بوده و چون در دولت گذشته در حل مناقشات
هستهای ناتوان بودند، در دولت روحانی یک نگاه حسادت آمیز را پیش گرفتند و
حالا به این نتیجه رسیدند که تداوم آن نگاه برایشان هزینه خواهد داشت و در
مقابل ملت قرار میگیرند.
حمید قزوینی در سرمقاله امروز آفتاب؛ "توافق هسته ای و گفتگوی تمدن ها"
را با یکدیگر مقایسه کرده است: به نظر میرسد توافقی که روز سهشنبه میان
ایران و غرب رخ داد تا مدتها محل بحث خواهد بود و طبعاً اثرات متعددی در
صحنه داخلی و خارجی خواهد داشت. حتی معتقدم این توافق میتواند بر روی
مذاکرات دیپلماتیکی که این روزها در سطح بینالملل در جریان است موثر باشد.
بنابراین همین موضوع نشان میدهد که توافق هسته ای وین از اهمیت فوق
العاده و مهمی برخوردار است.البته بنده قصد دارم در این وجیزه نگاه دیگری
به این توافق داشته باشم و آن شرایط تندروها و افراط گرایان پس از واقعه
فوق است. در واقع در شرایطی که دنیای امروز گرفتار افراط گرایی و ظهور
گروههای تندرویی نظیر داعش و طالبان و ... است بخشی از کشورهای جهان از
تندروی اجتناب کرده و چالشهای موجود را دور یک میز و با گفتگو و به قول
آقای روحانی براساس بازی برد - برد حل نمودهاند. طبیعی است که تندروهای
دنیا از این روند حمایت ننموده و برآشفته شوند. همان طور که میدانیم افراط
گرایان در یک نقطه از جهان جمع نشدهاند و فیالمثل بخشی از آنان در
آمریکا، اروپا و حتی اسرائیل هستند. به این گروهها، افراد و گروههایی را
هم اضافه نمایید در داخل کشورهای مختلف مثل تکفیریها که ایفای نقش نموده و
تندروی میکنند. طبعا کشور ما نیز از این موضوعات استثناء نیست و برخی
افراد و گروهها در داخل میل به تندروی دارند.اما به نظر می رسد تحول بزرگی
در دنیا رخ داده و در حال فاصله گرفتن ازافراط گرایی هستیم. شاید بتوان
قاطعانه تاکید نمود که نقطه آغاز این فاصله گرفتن زمانی بود که تئوری
گفتگوی تمدنها در مقابل تئوری برخورد تمدنها مطرح شد. آن رویکرد و عقیده
امروز راه خود را پیدا کرد و سرعت گرفته است. بنابراین معتقدم توافق
هستهای میان ایران و 1+5 نشانه دوری از تندروی و به حاشیه بردن افراط
گرایی و در جهت تسهیل رسیدن به گفتگوی تمدنهاست.
استعفای
دسته جمعی نمایندگان استان فارس در پی اعتراض به انتصاب استاندار جدید
فارس کارساز نشد و دولت کار خود را کرد. آفتاب یزد در گزارشی با عنوان "وزیر کشور تسلیم تندروها نشد"،
به بررسی آن پرداخته: بر خلاف تصورهمگان، این بار در برهمان پاشنه سابق
نچرخید و محمد رضا رحمانی فضلی بر خلاف انتظارها ظاهر شد و بر تصمیمش مبنی
بر معرفی محمد حسین افشانی در سمت استاندار فارس به هیئت دولت ثابت قدم
ماند.بدین ترتیب افشانی با رای اعضای هیئت دولت به عنوان استاندار فارس
منصوب شد. وزیر کشور این بار همسو با شعار های دولت تدبیر و امید حرکت نمود
و تسلیم فشارها و صحنه آرایی های نمایشی گروهی از نمایندگان تندرو مجلس
شورای اسلامی نشد.این نمایندگان از هر حربه ای بهره بردند تا وزیر کشور را
از تصمیم خود منصرف نمایند از استعفای نمایشی گرفته تا جمع آوری امضا برای
استیضاح وزیر اما با وجود این تهدیدها رحمانی فضلی بر سر تصمیم خود ماند و
پهنای سایه استیضاح را بر فراز سر خود بیش از پیش گستراند.18 نماینده استان
فارس روز یکشنبه بعد ازانتشار خبر معرفی افشانی به عنوان استاندار فارس
توسط وزیر کشور در یک حرکت نمایشی استعفای خود را اعلام نمودند چرا که
گزینه معرفی شده برای استاندار جز گزینه های مورد نظر آن ها نبوده و به
همین دلیل برای نشان دادن اعتراض خود، اقدام به استعفای نمایشی کردند و بعد
از آنکه دیدند وزیر کشور همچنان بر تصمیم خود ایستاده و مصر است و در نشست
خبری خود اعلام نموده است که «نمایندگان تنها می توانند نظراتشان را اعلام
نمایند اما تنها کسی که تصمیم می گیرد خود وزیر است» استعفای خود را پس
گرفتند تا استیضاح وزیر کشور را پیگیری کنند و به جلو بیندازند. این
اقدامات آن ها صدای چهره های سرشناس استان فارس را هم در آورد و شورای
هماهنگی جبهه اصلاحات استان فارس طی اعلامیهای بیان نمودند که نمایندگان
مجلس بر اساس اصل تفکیک قوا حق دخالت در کارهای دولت را ندارند و استعفای
نمایندگان امری نکوهیده است. شایان ذکر است که چند روز بعد از استعفای
نمایشی این 18 نماینده احمدرضا دستغیب عضو هیئت رئیسه مجلس اعلام نمود که
استعفایی تقدیم هیئت رئیسه مجلس نشده است و مهر تاییدی زد بر نمایشی بودن
استعفای این نمایندگان!
به
نظر می رسد با انجام توافق هسته ای، تمام ارکان ریز و درشت مملکت نیز با
ایجاد انتظارات کاذب، در انتظار گشایشند، در همین زمینه آفتاب یزد به سراغ
حوزه زنان رفته و "زنان و توافق هسته ای"
را درچارچوب این کلیات قرار داده است: یکی از این موضوعات که امید میرود
با بهبود شرایط کشور بعد از دوران پساتحریم شاهد ارتقای آن باشیم حوزه زنان
است؛ حوزهای که سالهای سال است مغفول مانده و کمترین توجهی به آن نمی
شود و همه اقدامات در آن خلاصه میشود در یک معاونت زیرنظر ریاست جمهوری و
چند نماینده زن که نه تنها قدم از قدم برای زنان برنداشتهاند که حتی گاهی
خلاف مواضع آنها گام برداشتهاند.حال سوال اینجاست که ماحصل توافقات
هستهای برای حوزه زنان چه خواهد بود؛ سوالی که فاطمه راکعی، فعال زنان و
دبیر کل جمعیت زنان مسلمان نواندیش در پاسخ به آن به آفتاب یزد گفت: این
توافقات مطمئنا در گشایشهای اقتصادی تاثیرات مثبتی خواهد داشت اما در
زمینه فرهنگی این تاثیرات کمتر است. حوزه زنان هم چون در این مقوله میگنجد
و متاثر از تصمیمات و اقدامات متولیان آن در کشور است چندان تغییری نخواهد
کرد مگر آنکه از بعد بودجه و منابع مالی تغییری را شاهد باشیم. وی افزود:
«حتی اگر به بودجه حوزه زنان هم افزوده شود با توجه به تفکرات بازدارندهای
که پشت مسائل مربوط به زنان وجود دارد، چندان امیدی به بهبود وضعیت زنان
در دوران پسا تحریم وجود ندارد.»راکعی با تاکید بر اینکه تا زمانی که
عدهای دلواپس وجود دارند اما متاسفانه در عمل نتایج اقداماتشان کاملا
برخلاف شئونات است و با توجه به قوانین نانوشتهای که علیه زنان در جامعه
وجود دارد عرصه به زنان تنگ خواهد بود. این فعال حوزه زنان افزود: «البته
باید امیدوار بود که بحث توافقات گشایشی هم در مسائل فرهنگی به دنبال داشته
باشد تا به دنبال آن فشارها بر زنان به حداقل برسد.»
توهين اوباما به ملت ايران/ فرصتطلبان و مصادره جشن مردمی/ از هول حليم توي ديگ نيفتيم
روزنامه سیاست روز با اشاره به مصاحبه باراک اوباما درباره توافق هسته ای با نیویورک تایمز به "توهين اوباما به ملت ايران"،
پرداخته است: رئيسجمهوري آمريکا در مصاحبهاي ۴۵ دقيقهاي با توماس
فريدمن خبرنگار ارشد روزنامه آمريکايي نيويورک تايمز مدعي شد: ما این توافق
را بر این مبنا که در حال تغییر رژیم داخل ایران باشد ارزیابی نمیکنیم و
یا اینکه این توافق را بر این اساس که همه مشکلاتی که رد آن به ایران بر
میگردد را حل کند و یا همه فعالیتهای شرورانه آنها در سطح جهان را از بین
ببرد. ما این توافق را بر این اساس ارزیابی میکنیم که ایران نتواند به
بمب هستهای برسد و این قول اساسی و ابتدایی من در گفتوگو با نخستوزیر
نتانیاهو بود و این همیشه مورد بحث بود. اوباما افزود: آنچه من قادر به
گفتن درباره آن هستم این است که ما قادریم ثابت کنیم این توافق قاطعترین
راه و مسیری است که در آن ایران به سلاح هستهای نخواهد رسید و ما با
همکاری کامل جامعه بینالمللی و بدون درگیر شدن در یک جنگ دیگر در
خاورمیانه قادر به حصول آن خواهیم بود. وی در پاسخ به سوالی درباره
انتقادات مبنی بر عدم استفاده از همه ابزارها از قبیل تهدید معتبر نظامی
علیه ایران جواب داد: فکر میکنم این انتقادات گمراهکننده و غلط است.
ببینید دقیقا ما چه چیزی بدست آوردیم. ما همه مسیرهای ایران برای سلاح
هستهای را مسدود کردیم و دلیل اینکه ما قادر به متحد کردن جامعه جهانی حول
موثرترین رژیم تحریمها بودیم، تحریمهایی که اقتصاد ایران را فلج کرد و در
نهایت آنها را به میز (مذاکره) کشاند به خاطر موافقت و توافق جهان با ما
بود. این موضوع که دستیابی ایران به سلاح هستهای خطری بزرگ برای منطقه،
متحدان ما و برای جهان خواهد بود. ما چنین نوع اجماعی را نداشتیم. به عنوان
عضوی از معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای، استدلال آنها این بود که "ما
حق داشتن برنامه صلحآمیز هستهای را داریم."
در
ادامه می خوانیم: رئیسجمهور آمریکا همچنین در اظهاراتی بیاساس که بیشتر
مردم ایران از قشرهای مختلف را مدنظر داشت ادعا کرد: آنچه جالب است اینکه
اگر شما به اتفاقات چند ماه اخیر نگاه کنید میبینید که مخالفان این توافق
تندروها و کسانی هستند که بسیار روی حمایت ایران از تروریسم و رفتارهای
ثباتزدای ایران در کشورهای همسایه آن و ضد آمریکایی و اسرائیلی بودن
سرمایهگذاری کردهاند که این باید چیزی به ما بگوید چراكه آن تندروها در
وضعیت جاری که ایران منزوی است سرمایهگذاری کردهاند و به خاطر این وضعیت
قدرتمند و تقویت شدهاند. آنها تبدیل به تنها بازی موجود در شهر شدهاند.
آنها نه تنها در امور نظامی حرف دارند بلکه از نظر اقتصادی هم قادر به
استفاده از شرایط حول و حوش تحریمها هستند و بنیه قوی دارند در حالی که اگر
شما یک پایگاه متفاوتی از افراد حاضر در تجارت و تبادلات اقتصادی در داخل
ایران داشته باشید این موضوع شاید نحوه تفکر آنها درباره هزینهها و مخارج
چنین رفتارهای ثباتزدا را تغییر دهد. اينکه اوباما مجدداً با چنين لحن
توهينآميزي عليه ملت ايران سخن ميگويد حاکي از آن است که مذاکرات هستهاي
و توافق هم نميتواند از خصومت و غرضورزي آنها نسبت به جمهوري اسلامي
بکاهد. چراكه برخيها به خيال باطل که سوداي روابط با آمريکا را جزو
آرزوهاي خود ميپندارند و فكر مي كنند که اگر توافق هستهاي صورت بگيرد به
طور حتم مسير روابط ديپلماتيک دو کشور باز ميشود اما بيان اين اظهارات
خارج از ادب از سوي اوباما تنها يک چيز را ثابت كرد و آن اينکه آمريکا به
عنوان بزرگترين مستکبر جهان تحت هيچ شرايطي قابل اعتماد نيست همان طور که
مقام معظم رهبري نيز چند روز پيش در ديدار با دانشجويان و در پاسخ به سوال
يکي از دانشجويان بيان فرمودند که مبارزه با استکبار تمام شدني نيست و اين
مبارزه ادامه خواهد داشت.
"فرصتطلبان و مصادره جشن مردمی"،
عنوان گزارش سیاست روز از هنجارشکنی ها در شب جشن هسته ای است: سهشنبه
شب گذشته در کنار شادی ملت، عدهاي با شعارهای ساختارشکنانه و همچنین حرکات
زننده قصد داشتند کام مردم را در این جشن تلخ کنند. روز سهشنبه بالاخره
بعد از ۱۲ سال مذاکره ایران و گروه ۱+۵ درباره پرونده هستهاي کشورمان، این
مذاکره به صورت کامل جمعبندی شد تا درصد توافق نهایی و پایانی به
بالاترین درصد خود برسد. با وجود اعلام برخی از مقامات دولتی مبنی بر عدم
برنامهریزی برای برگزاری جشن خیابانی، مردم با شادی و نشاط خاصی به
خیابانها ریختند تا به علت ایستادگی تیم هستهاي در برابر زورگویان و در
صدر آنها آمریکا، خوشحالی خود را بروز دهند. البته بر خلاف تصور برخی از
افراد برگزاری این جشن قابل تصور بود چراكه با توجه به روحیه پرشعف ملت
ایران برخلاف ادعای دشمنان، انتظار ميرفت که بعد از این جمعبندی ملت شادی
خود را بروز دهند. شادیاي که به دنیا اثبات کرد که ملت ایران افسرده
نیست. مطلبی که حتی رهبر معظم انقلاب در دیدار با دانشجویان سراسر کشور در
ابتدای هفته جاری تاکید داشتند. "جوان ایرانی خوشبختانه جوان پرانگیزه و
پرشوری است؛ درست نقطهی مقابل آن چیزی است که بعضی از مراکز مغرض آماری و
غالباً با منشأ خارجی یا اساساً خارجی اعلام میکنند. آنها میگویند جوان
ایرانی افسرده است؛ یک طبقهبندی هم میکنند و میگویند جوان ایرانی در فلان
درجهی از افسردگی - یک درجهی خیلی بالایی - قرار دارد. این یک دروغ محض و
خباثتآمیزی است که دارد امروز انجام میگیرد و بهانهی یک سلسله کارهای
خلاف دیگر است؛ جوان ایرانی افسرده است، پس بایستی برایش محیط نشاط درست
کنیم؛ چهجوری؟ با کنسرت موسیقی، با جلسات و اردوهای مختلط جنسی، و
آزادیهایی از این قبیل؛ این دنبالهی آن حرف است. نخیر، بعکس، جوان ایرانی
امروز جزو بانشاطترین و فعّالترین و سرزندهترین جوانها است."
در
ادامه آمده: با وجود تجارب قبلی و حضور چنین افراد محدود در دریای خروشان
ملت در مناسبتهای مختلف نیروی انتظامی تمهیداتی را برای مقابله با این
افراد از قبل در نظر گرفته بود و در سهشنبه شب گذشته به منظور مقابله با
خرابکاریهاي احتمالی این افراد آماده بود که همین امر همواره مورد
سوءاستفاده رسانههاي خارجی قرار ميگیرد، این در حالی است که رقمزنندگان
امنیت مردم در شهرها نمیتوانند دست روی دست بگذارند تا عدهاي اگر چه
محدود به بهانه جشن به خیابانها بریزند و به بهانه جشن و شادی از آن فضا
سوءاستفاده کنند. مسئلهاي که در سهشنبه شب گذشته کاملا محسوس بود و مشخص
بود که عدهاي حتی بیخبر از سیاست و کیاست و بیخبر از جمعبندی توافق
تنها به علت جمع بودن جمعیت به جمعیت پیوستند تا بتوانند علاوه بر شعارهای
هنجارشکنانه از این جشن، ماهیگیری مسموم خود را داشته باشند. از طرفی دیگر
شادیهاي ساختارشکنانه در دستور کارشان قرار داشت طوری که این عمل آنها
اعتراضات مردمی را درپی داشت. با وجود همه این مسائل، سهشنبه شب گذشته
ملت ایران به دلیل ایستادگی گروه مذاکرهکننده هستهای به نمایندگی از ملت
در برابر استکبار جهانی، شاد بودند و این شور و شعف خود را به نمایش
گذاشتند و اگرچه عدهای سوءاستفادهکننده همانند مناسبتهای قبل قصد
داشتند مشکلاتی ایجاد کنند و هنجار جامعه را در آن شلوغی بشکنند اما شور و
نشاط اغلب ملت بر آنها غلبه کرد، تا پیام صریح مردم به اقصی نقاط جهان
برسد که ایران و ایرانی متحد و منسجم به منظور گرفتن حق خود با شورونشاط
ایستاده است.
"از هول حليم توي ديگ نيفتيم"،
عنوان یادداشت امروز سیاست درباره آنچه که باید انتظار داشت از توافق و
آنچه که نباید داشت است: حال که جمعبندي مذاکرات هستهاي ايران و ۱+۵
ميرود تا به يک توافق برسد، علاوه بر اين که در حوزه ديپلماسي و روابط
سياسي تأثيرگذار خواهد بود، روابط اقتصادي را هم تحت تأثير مستقيم خود
قرار ميدهد.اين تأثير اقتصادي، هم ميتواند مثبت باشد هم منفي، مثبت از آن
جهت که با گشايشهايي که قرار است پس از توافق هستهاي ايجاد شود،
ميلياردها دلار که وزير اقتصاد رقم آن را ۲۹ ميليارد دلار اعلام کرده است،
وارد کشور ميشود، حال اين رقم به تدريج يا مرحلهاي هم وارد شود تفاوت
آنچناني نيمكند، صادرات نفت هم از بنبست بيرون ميآيد، سرمايهگذاران
خارجي سر و دست ميشکنند تا بتوانند از بازار ايران بهره ببرند، اگر اين
اتفاقاتي که قرار است پس از توافق نهايي در حوزه اقتصاد کشور بيفتد، مديريت
شود و با تدبير اداره شود، ميتواند چرخه اقتصادي کشور را رونق دهد و در
زمينه توليد و اشتغال تأثيرگذار باشد. ورود سرمايه به کشور نبايد باعث
ايجاد نقدينگي هر چه بيشتر و تورم شود، اولويتهاي اقتصادي کشور بايد
سنجيده شود تا در مواردي سرمايهگذاري گردد که نياز واقعي و اساسي مردم و
کشور است. اکنون کشورهاي خارجي به ويژه اروپاييها که خود با بحران اقتصادي
روبرو هستند بازار ايران را بکر براي ورود کالاها و اجناس خود ميدانند و
به همين خاطر سعي ميکنند تا هر چه بيشتر در زمينه صادرات به ايران تلاش
کنند.
در
ادامه می خوانیم: شرکتهاي اقتصادي اروپايي و آمريکايي از هماکنون براي
رقابت سخت اقتصادي و براي بدست آوردن امتيازات و سود، كار خود را آغاز
کردهاند، در زمينه خودرو، هواپيما، صادرات کالاهاي لوکس و مصرفي که هر يک
از آنها سود هنگفتي را به جيب کشورهاي ديگر سرازير خواهد کرد از آن جمله
است. براساس برآوردي که کارشناسان اقتصادي انجام دادهاند، بازار اقتصادي
ايران ظرفيت ۴۲۰ ميليارد دلار را ابتدا به ساکن دارد و اين خود موقعيت
مناسبي است تا ايران هم از آن بهره و سود لازم را ببرد. سرمايهگذاري در
بخش توليد، ايجاد اشتغال، احداث کارخانههاي مورد نياز، نوسازي و بازسازي
تأسيسات و دستگاههاي کارخانههاي فرسوده، پايان دادن به پروژههاي نيمه
تمام با اولويتسنجي، ميتواند گام نخست باشد. اما اگر قرار است اين سرمايه
و سرمايهگذاريها، تنها به بخش واردات کالا از ديگر کشورها اختصاص يابد،
توليد داخلي باز هم مورد بيمهري قرار گيرد، درآمد افزايش صادرات نفت در
اين زمينهها خرج شود و اقتصاد مقاومتي ناديده گرفته شود و باز هم همانند
«بچه پولدار» ولخرجي شود، اتفاقي در حوزه رونق اقتصادي نميافتد که هيچ،
اقتصاد بيمار کشور را که نشأت گرفته از سوء مديريت طي ساليان گذشته تاکنون
است، نحيفتر و ضعيفتر خواهد شد. انتظار معجزه و يک کار خارقالعاده از
لغو تحريمها نميرود، توقع ايجاد يک وضعيت اقتصادي در حد ثبات هم در
ابتدا، ميتواند آينده بهتري را براي اقتصاد کشور رقم بزند. قطع وابستگي به
درآمدهاي نفتي بايد در دستور کار قرار گيرد، نه اين که با گشايشهاي
اقتصادي به واسطه لغو تحريمها، افزايش توليد و فروش نفت به عنوان يک
افتخار اقتصادي تلقي شود. رونق صادرات با حمايت از توليد داخلي و بالا بردن
کيفيت محصولات وطني علاوه بر اين که ارزآوري مناسبي را در پي خواهد داشت،
کارخانهها و کارگاههاي توليدي را هم از رخوت و ورشکستگي نجات ميدهد.
خلاصه آن که از هول حليم به درون ديگ نيفتيم.
اعترافات
اوباما/ تفاهم و گفتوگوي داخلي در دوران پسا تحريم/ روایت هاشمی از
ملاقات با مهدی در دوران حبس؛ دیدار در اوین/ در ورای توافق وین/ تغییر مفهوم شکست و پیروزی
روزنامه اصلاح طلب شرق در مطلبی با عنوان "اعترافات اوباما"
با نادیده گرفتن بخشی از توهین های اوباما به ایران و کشور، تنها بخشی از
مصاحبه او با نیویورک تایمز را پررنگ کرده است: فقط چند ساعت پس از اعلام
توافق هستهای با ایران، رئیسجمهوری اوباما - مردی که نشان داد به هیچ وجه
اجازه آسیبدیدن این قرارداد را نمیدهد- در مصاحبهای ٤٥ دقیقهای تلاش
زیادی کرد تا استدلال کند: ... این توافق نتایج مثبتی برای آمریکا و
متحدانش در بر خواهد داشت. اوباما گفت: «ما نمیخواهیم با این توافق سیاست
داخلی ایران را تغییر دهیم. ما فکر میکنیم که این توافق میتواند جلوی
پیشرفت نظامی هستهای را بگیرد و من میتوانم بگویم که ما قادریم ثابت کنیم
این توافق قاطعترین راه و مسیری است که در آن ایران به سلاح هستهای
نخواهد رسید و ما با همکاری کامل جامعه بینالمللی و بدون درگیرشدن در یک
جنگ دیگر در خاورمیانه قادر به حصول به آن خواهیم بود». اوباما برای
قبولاندن این توافق به کنگره بهشدت بر این استدلال خود پافشاری میکند.
اما من گمان میکنم در نهایت این توافق بهعنوان میراث او باقی خواهد ماند و
در درازمدت نهتنها از گسترش سلاحهای هستهای در خاورمیانه جلوگیری خواهد
کرد بلکه به جنگ سرد میان ایران و آمریکا پایان خواهد داد؛ حتی اگر این
اتفاق زیاد به طول بینجامد.
در
ادامه آمده: از اوباما پرسیدم که آیا اعتقاد دارد با توجه به عمق جامعه
مدنی ایران و {رویدادهایی} که در سال ٢٠٠٩ به راه افتاد... این توافق، قدرت
یکپارچهکردن بیشتر ایران را با جهان دارد؟ اوباما گفت: «با توجه به اینکه
ایران یک تمدن بزرگ است، حکومت، مسئول {اقدامات} ضد آمریکایی... و بقیه
اقدامات جهانی است ما فقط میخواهیم مطمئن شویم که ایران سلاح هستهای
ندارد... جالب اینجاست که اگر شما به اتفاقات چند ماه اخیر نگاه کنید
میبینید که مخالفان این توافق، تندروها و کسانی هستند که بسیار روی حمایت
از رفتارهای بیثباتکننده در کشورهای همسایه و ضد آمریکایی و
اسرائیلیبودن سرمایهگذاری کردهاند. این باید چیزی به ما بگوید؛ چراکه آن
تندروها در وضعیت جاری ... سرمایهگذاری کردهاند و بهخاطر این وضعیت
قدرتمند و تقویت شدهاند. آنها تبدیل به تنها بازیگر صحنه شدهاند. آنها
نهتنها در امور نظامی فرمان شلیک میدهند بلکه از نظر اقتصادی هم قادر به
استفاده از شرایط حول و حوش تحریمها هستند و بنیه قوی دارند. درحالیکه
اگر شما یک پایگاه متفاوت از افراد حاضر در تجارت و تبادلات اقتصادی در
ایران داشته باشید این موضوع شاید نحوه تفکر آنها درباره هزینهها و مخارج
چنین رفتارهای بیثباتکنندهای را تغییر دهد؛ اما ما روی این موضوع حساب
باز نمیکنیم و من میخواهم تأکید کنم حتی در همین هفتههای اخیر و امروز
که ما توافق را اعلام کردیم، آنچه برای من قابلتوجه است {این است} که
منتقدان در حال تغییر موضع در قبال مسئله هستهای هستند و به این سمت در
حال حرکتاند که «خب اگر حتی موضوع هستهای حل شد، آنها همچنان... {به
اقدامات بیثباتکننده} ادامه میدهند تا رفع تحریمها را هم بهدست
آورند. در نتیجه آنها پول بیشتری برای راهانداختن چنین اقداماتی خواهند
داشت». این موضوع محتمل است. ما در این موارد به طور سیستماتیک از
متحدانمان –کشورهای حاشیه خلیج فارس و اسرائیل - حفاظت خواهیم کرد تا مانع
شویم که اقدامات آنها خارج از برنامه هستهای به نتیجه برسد؛ اما نقطه و
موضوع محوری در اینجا آن است که آنها به سلاح هستهای نرسند.
شرق در گفتگو با جواد اطاعت، فعال اصلاح طلب، "تفاهم و گفتوگوي داخلي در دوران پسا تحريم"،
را بررسی کرده است: حالا که مذاکرات به نتیجه رسیده است و طرفین به
جمعبندی دست یافتهاند، این نکته مطرح میشود که دليل اینهمه توجه به یک
موضوع سیاست خارجی در نظر توده مردم چیست؟ چهچیزی سبب شده است که این
موضوع برای مردم پراهمیت شود و از اینها مهمتر، دولت بعد از حل چالش
هستهای، در عرصه داخلی با چه مطالباتی مواجه خواهد شد. اينها پرسشهايي
است كه آن را با دکتر جواد اطاعت، استاد دانشگاه شهید بهشتی و از اعضای
شورای مرکزی حزب اعتمادملی، در میان گذاشتیم. مردم در انتخابات
ریاستجمهوری گذشته، به فردی رأی دادند که سابقه او نزد افکار عمومی بيشتر
به عنوان مذاکرهکننده ارشد هستهای شناخته ميشد تا دیگر فعالیتهای او
در امور سیاست داخلی.او هم شعار خود را به حل موضوع هستهای اختصاص میدهد.
روحانی در جایی میگوید که معمولا از اقتصاد به سیاست خارجی رانت میدهند
اما این بار باید از سیاست خارجی به اقتصاد رانت داده شود. سفرهای خارجی
اقتصادی و سرمایهگذاران خارجی معمولا در قالب هیأتهای دیپلماتیک انجام
میشود به طوری که این هیأتها در نقش وکیل این سرمایهگذاران ایفای نقش
میکنند. این در حالی است که در شرایط امروز این موضوع دست کم به صورت عکس
ترجمه میشود.اصولا مهمترین وظیفه دولتها در عصر حاضر تداوم فرایند
توسعه در کشورهایشان است. در دنیای دیروز تنها کارویژه دولت حفظ نظم و
امنیت داخلی و بینالمللی بود. اما در دنیای امروز علاوه بر آن کارویژه
سنتی رشد، رونق و رفاه اقتصادی نیز مهمترین وظایف دولتها به شمار میرود.
در دوره حاکمیت گفتمان «ژئواستراتژیک» اگر قرار بود سفیری به یک کشور
خارجی اعزام شود معمولا از نظامیان تحصیلکرده در دانشکدههای نظامی
استفاده میشد؛ اما در دوره کنونی که گفتمان «ژئواکونومیک» حاکم شده است،
همه امکانات در خدمت اقتصاد کشورها قرار میگیرد. بنابراین اگر قرار باشد
یک دیپلمات برای مأموریت به یک کشور خارجی اعزام شود بهتر است از
دانشآموختههای دانشکدههای اقتصاد انتخاب شود. بنابراین سیاست خارجی و
دستگاه دیپلماسی باید در خدمت گفتمان حاکم که همان اقتصاد کشور است قرار
گیرد. نه تنها وزارتخانههای سیاسی باید در خدمت اقتصاد کشور باشند که همه
کشور و ملت باید برای توسعه در ابعاد مختلف آن بسیج شوند.
در
بخشی های دیگر مصاحبه آمده: توافق هستهای به خودی خود اتفاقی را رقم
نخواهد زد. این موضوع به چگونگی عملکرد دولت ربط خواهد داشت . دولت باید
برای پس از تحریم برنامهریزی کند. وزارتخانههای مربوط باید اقدامات خود
را شروع کنند. جذب سرمایه خارجی، رونق صنعت گردشگری، فعالکردن صنایع نفت
وگاز و... باید مد نظر قرار بگیرد. از طرفی، مردم هم باید توجیه شوند که
انجام توافق در کوتاهمدت در زندگی آنها اثری فوری نخواهد گذاشت. نباید
انتظارات عمومی را افزایش داد چون دولت دچار بحران انتظارات خواهد شد.در
سیاست داخلی هم با توجه به ویژگیها و کاراکتری که آقای روحانی دارد
میتواند نقطه اتصال جریانهای سیاسی داخلی باشد. روحانی از این ظرفیت و
پتانسیل برخوردار است که تفاهم داخلی را نیز رقم بزند؛ بهویژه که امسال
سال مهمی برای سیاست داخلی هم هست. چراکه دو انتخابات در ماه پایانی سال
برگزار میشود و آقای روحانی باید توجه خود را از وزارت خارجه به وزارت
داخله معطوف کند. مذاکره و گفتوگو و تفاهم در سیاست داخلی بههیچوجه نه
کماهمیتتر از سیاست خارجی است و نه آسانتر از آن. دولت روحانی برآمده از
یک شکاف بیاعتمادی جریانهای سیاسی داخلی است که درعینحال حلقه اتصال آن
نیز هست. اگر روحانی بتواند بعد از توافق هستهای، توافق داخلی بین
جریانها را فراهم آورد و انتخابات خوبی را به انجام برساند ضمن آنکه نیمه
دوم کار خود را تکمیل کرده است در تاریخ ایران نیز ماندگار خواهد شد.
روحانی باید بتواند مسئله انتخابات را که در کشور ایران، که گاهی موضوع
دعواست به کارویژه اصلی آن که «فصل منازعه» است تبدیل کند.
"روایت هاشمی از ملاقات با مهدی در دوران حبس؛ دیدار در اوین"، عنوان خبری است که به نقل خاطره هاشمی رفسنجانی از ملاقات با مهدی هاشمی، فرزند مجرمش در زندان اوین می پردازد: نمیخواستم
وارد این موضوع شوم و الان هم نمیخواهم مطلبی بگویم که تأثیر مثبت یا
منفی در روند قضائی پرونده بگذارد، اما چون سؤال کردید به ذکر خاطرهای
بسنده میکنم. او افزود: پس از اینکه مهدی با ناتمامگذاردن دکترای خود در
آکسفورد، وارد کشور شد و سه ماه توسط زبدهترین نیروهای وزارت اطلاعات تحت
بازجویی بود، روزی به من خبر دادند که مهدی میخواهد شما را ببیند، من هم
گفتم که بیاید اما گفتند ایشان نمیتواند و اگر میخواهید شما باید به
ملاقات ایشان بروید.او با تشریح ملاقات مهدی در زندان و اینکه با اصرار
ایشان به خاطر پرهیز از شنود، زیر باران در محوطه پارکینگ قدم میزدیم،
گفت: مهدی به من گفت که اینان میگویند دو راه داری، یا در چند خط از رهبری
تقاضای عفو کن یا باید این پرونده طولانی و چندهزارصفحهای را ادامه
دهی.او افزود: خود مهدی به من گفت باوجود اینکه خود چنین میلی ندارم چون
میدانم جرمی مرتکب نشدهام، اما اگر شما و مقاممعظمرهبری بخواهید این
کار را میکنم که من به ایشان گفتهام بگذارید با آقا مشورت کنم.آیتالله
هاشمیرفسنجانی با تشریح ملاقات خویش با آیتالله خامنهای در اینخصوص،
گفت: به ایشان عرض کردم که راضی به این نیستم که ایشان تقاضای عفو کند و
شما بپذیرید، چون در نگاه جامعه انعکاس خوبی نخواهد داشت؛ هم میگویند رهبر
چرا به تقاضاهای عفو زندانیان دیگر توجه نمیکنند و هم میگویند هاشمی در
پرونده پسرشان اعمال نفوذ کرد.رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام با تأکید بر
اینکه آیتالله خامنهای استدلال حرفهای من را پذیرفت، گفت: بعد از آن بود
که به مهدی خبر دادیم هرطور که خودت میدانی، عمل کن و ایشان هم بر این
نکته تأکید میکرد که چون میدانم گناهی نکردهام بگذارید همه بفهمند و اگر
هم گناهی کردهام، بگذارید در همین دنیا محاکمه شوم و به مجازات برسم که
سخت از مجازات آخرت میترسم.آیتالله هاشمیرفسنجانی در ادامه افزود:
بگذارید به همین مقدار بسنده کنم و بیشتر نگویم تا پرونده قضائی ایشان سیر
خودش را بگذراند، البته خود مهدی و وکلای وی حرفهایی دارند که بهموقع
خواهند گفت.
هادی خانیکی، در سرمقاله امروز شرق با عنوان "در ورای توافق وین"
به تحلیل رویدادهای پس از اعلام خبر توافق پرداخته است: روزنامه «شرق»
دیروز با تیتر «پیروزی بدون جنگ» و عکس برجسته دستدادن دکتر محمدجواد ظریف
و جان کری، وزرای امور خارجه دو کشور ایران و آمریکا، بهخوبی دستاوردهای
توافق وین را به تصویر کشید. روزنامههای دیگر ایران و اغلب رسانههای
جهان نیز در انعکاس این رخداد که به صورت طبیعی خبر اول دنیای ارتباطات شد،
کم نگذاشتند و راه را برای مطالعه پدیدهای بدیع در عرصه عمومی باز کردند.
کمتر رخدادی را میتوان در دنیای چندپاره و شبکهایشده ارتباطات یافت که
بتواند اولا در این سطح موضوعیت همگانی و فراگیر بیابد و ثانیا با فهم و
خوانش مشترکی در گستره افکارعمومی روبهرو شود، اما توافقی که پس از ١٣ سال
تنش، ٢٣ماه مذاکره و گفتوگوی صریح و سخت و بیوقفه حاصل شد، توانست همراه
با ضرباهنگ دنیای گریزان از جنگ و تحریم و تهدید، چشمها و ذهنها را در
دور و نزدیک جهان بهسوی خود جلب و همدل و همراه کند. خبر بهسوی مخاطبان
نرفت و مخاطبان تشنه مدام در پی خبر دویدند و به انتظار «توافق خوب»
نشستند. همین «زمینه» بود که به «متن خبر» جان و معنا داد و مدام مجراها و
منابع جدیدی برای کسب خبر یافت و ساخت. بالکن هتل قدیمی کوبورگ، تبدیل به
رسانه شد و توییت و فیلم و فیسبوک ظریف در بالاترین حد متون رسانهای
خوانده و دیده شد. از هر کنش و واکنش مذاکرهکنندگان هفت کشور، خوانشی صورت
گرفت و «حوزه عمومی» وسعتی به اندازه «فضای عموم رسانهای» یافت.
در
ادامه می خوانیم: گفتمانی که بر مدار گفتوگو و مذاکره میچرخد و صلح را
بر جنگ و مفاهمه را بر منازعه ترجیح میدهد. گفتمانی که قاطعیت و غیرت را
در قدرت دیپلماسی و هنر مذاکره تفسیر میکند و میتواند منطق گفتوگو را به
جای منطق زور بنشاند. ظریف و تیم توانمند همراهش از آن رو که هم در دانش و
فن گفتوگو صاحب نظر و تجربه بودند و هم از اخلاق گفتوگویی برخوردار،
نهتنها توانستند از میدان مذاکره سربلند بیرون آیند و برای میهنشان
منزلت بیفزایند بلکه بیش و پیش از آن توانستند با زمینه و خواست غالب در
ایران و جهان که کسب پیروزی بدون جنگ و زندگی در فضای برد- برد است همسویی
و همسخنی کنند. اثبات کارآمدی و فایدهمندی «منطق گفتوگو و مذاکره» در
جهانی که رنجور از زخم خشونت و زور سازمانیافته است کاری بود کارستان و
باید به این روش و منطق، هم در عرصه بینالمللی و هم در عرصه ملی خوشآمد
گفت، باید بسیار خشنود بود که روزنامهنگاری صلح و گفتوگو و ارزشهای خبری
مبتنیبر مفاهمه دارد در عالم ارتباطات جای روزنامهنگاری ستیز و
ارزشهای خبری مبتنی بر منازعه را میگیرد و این خود خبری بزرگ است.
"تغییر مفهوم شکست و پیروزی"
عنوان مصاحبه شرق با احمد شیرزاد است که در پی توجیه مفهوم شکست قطعنامه
598 است که در حال حاضر آن را برخی پیروزی نام نهاده اند از جمله هاشمی
رفسنجانی که جام زهر را با توافق هسته ای مقایسه کرده است: ٢٨ سال از آن
روز خاص میگذرد؛ روزی که با پیام امامخمینی و آن اصطلاح معروف «جام زهر»
پذیرش قطع نامه ٥٩٨ بهعنوان پایانبخش هشت سال دفاع مقدس در تاریخ ماندگار
شد. احمد شیرزاد با مرور خاطرات آن روزها، معتقد است که مفهوم مطلق شکست و
پیروزی در ذهن مردم نرمتر شده است.احساس مردم در آن زمان، قطعا پیروزی
نبود. دقت کنید که ما هرچه به لحاظ تاریخی به روزهای اول انقلاب بازگردیم،
مفاهیم و اصطلاحات بسیار مطلقتر میشوند؛ مثلا اصطلاح خائن و خادم، شکست و
پیروزی و... در اوایل انقلاب مفاهیم مطلقی بودند اما هرچه به جلو بیاییم،
این مفاهیم نرمتر و برخورد جامعه با آنها منعطفتر میشود. در روزگار جنگ،
تصور این بود که باید پیروز شویم؛ «جنگ جنگ تا پیروزی» شعار آن روزگار
بود، اما ما آتشبس را براساس قطعنامه ٥٩٨ پذیرفتیم و برای مردم این
پذیرش، معنای پیروزی نداشت ولی معنای شکست هم نمیداد؛ ما در جنگ، خرمشهر
را پس گرفته و توانسته بودیم از تمامیت ارضی خود دفاع کنیم. شاید پذیرش
قطعنامه همانند آزادسازی خرمشهر با جشن و سرور مردم همراه نبود اما در
نهایت مردم خوشحال بودند که جنگ تمام شده و شاید شوک شدید به بازار ارز،
یکی از واکنشهای مثبت به همین موضوع بود. خاطرم هست که ارزانشدن دلار در
آن روزها خیلیها را به سیسییو کشانده بود که بهاصطلاح به آنها
میگفتند، پانصدونودوهشتی! واقعیت این است که در فرایندهای سیاسی هیچ گروهی
نه مطلق شکست میخورد و نه به پیروزی مطلق میرسد. انتخاب روحانی برای
اصلاحطلبان پیروزی مطلق و برای اصولگرایان شکست مطلق نبود. ممکن است که از
پدیدهای، گروهی سود بیشتری ببرند بیآنکه پای شکست یا پیروزی در میان
باشد. درس تاریخی مذاکرات این بود که در فرایند مذاکره نباید تن به یک شکست
مطلق داده یا آرزوی یک پیروزی مطلق را بپرورانیم. ما با چانهزنی از منافع
ملی خود دفاع میکنیم و اگر بتوانیم از تخاصم جلوگیری کنیم یعنی یک قدم به
جلو رفتهایم نهاینکه مطلقا پیروز شده باشیم.
در
ادامه شیرزاد افزوده: پذیرش قطعنامه ٥٩٨، بههیچعنوان شبیه مذاکرات
پایان جنگ جهانی دوم نبود که در آن برنده یا بازندهای در کار باشد. در
مورد توافق وین هم همینطور. ما با مذاکره توانستیم از یک مناقشه بزرگ عبور
کنیم، بنابراین برای دیپلماتها توافق وین، یک پیروزی است چراکه دیپلمات،
کارش تقلیلدادن مصائب و مشکلات است و نمیتوان این توافق یا هر توافقی را
به نوشیدن جام زهر تشبیه کرد. هر توافقی با بدهبستانهای خاص خود همراه
است و ما اگر درست مذاکره کرده باشیم، برنده آن هستیم. ٢٨سال پیش ما
توانستیم با پذیرش یک قطعنامه، ترک مناقشه کنیم و کشورمان را بسازیم،
برعکس ما، عراق به سمت نظامیگری رفت و بازنده شد. سیر و سلوک منطقی ما پس
از آن، بهنفع ما تمام شد و در نهایت بلندپروازی رقیب، حکومتش را به زمین
زد. در آن زمان ما بهظاهر کوتاه آمدیم و با دنیا راه آمدیم اما در درازمدت
بهتر توانستیم منافع خود را حفظ کنیم و این کاربردیترین تعریف پیروزی در
عصر حاضر برای جامعه ماست.
تاکید رهبر انقلاب بر بررسی دقیق متن سند وین/ توافق و چهار تصور اشتباه/ مسئولیت تاریخی مجلس انطباق توافق با خطوط قرمز/ اولین نتایج توافق در بازار/ ارز و سکه گران شد بورس سقوط کرد
روزنامه کیهان
در شماره امروز خود و در تیتر نخست به پاسخ نامه حسن روحانی توسط رهبر
معظم انقلاب اشاره داشته و تیتر گزارش خود را " تاکید رهبر انقلاب بر
بررسی دقیق متن سند وین" برگزیده است: در پی ارسال نامه رئیسجمهور درخصوص
سند هستهای وین و تبریک این رخداد به رهبر انقلاب، معظمله در نامه کوتاهی
بر ضرورت بررسی دقیق متن تاکید فرمودند. در متن این نامه آمده: با سلام و
تحیت و تشکر از زحمات فراوان جنابعالی، اولاً لازم میدانم از تلاش پیگیر
و پرطاقت هیئت مذاکرهکننده هستهای صمیمانه تشکر و قدردانی کنم و پاداش
الهی را برای آنان مسألت نمایم، سپس، به سرانجام رسیدن این مذاکرات، گام
مهمی است، با این حال لازم است متنی که فراهم آمده با دقت ملاحظه و در مسیر
قانونی پیشبینی شده قرار گیرد و آنگاه در صورت تصویب، مراقبت از نقض
عهدهای محتمل طرف مقابل صورت گرفته و راه آن بسته شود. به خوبی میدانید که
برخی از شش دولت طرف مقابل به هیچ رو قابل اعتماد نیستند. از ملت عزیز
انتظار دارم که همچنان وحدت و متانت خود را حفظ کنند تا بتوان در فضای آرام
و خردمندانه به منافع ملی دست یافت.
محمد صرفی در یادداشت روز امروز کیهان با عنوان "توافق و چهار تصور اشتباه"
به برخی از تصورات اشتباه از توافق هسته ای وین پرداخته است: توافقی که
روز سهشنبه ایران و 1+5 به آن دست یافتند اگرچه ماهیتی هستهای داشت اما
به نظر میرسد امواج آن فراهستهای خواهد بود و یا بهتر است اینگونه بگوییم
برخیها چه در داخل و چه در خارج سعی میکنند از این توافق، پلی برای
رسیدن به اهدافی فراهستهای بسازند. این موضوع ارتباطی به کیفیت توافق
مذکور نداشته و خوب یا بد بودن توافق مسئلهای دیگر است که باید در جای خود
به آن پرداخته شود. خوشبختانه متن کامل توافق - اگر چه به انگلیسی و نه
فارسی- منتشر شده و با توجه به حجم متن -بیش از 150 صفحه- بررسی و قضاوت
درباره این توافق اگرچه کاری زمانبر و ظریف است اما غیرممکن نیست. اما
فارغ از محتوای توافق و سرنوشت آن در مرحله اجرا، درباره نتایج، آثار و
گامهای فراهستهای این توافق - چه واقعی و چه ادعایی- میتوان به موارد
زیر اشاره کرد:1- برخلاف برخی القائات و تصورات این توافق نه تنها
نمیتواند منجر به همکاری ایران و آمریکا در مسائل منطقهای شود بلکه به
احتمال قوی تنشها را افزایش نیز خواهد داد. این مسئله از آنجا ناشی میشود
که توافق هستهای را باید آغازی بر ارائه لیستی بلند بالا از سوی طرف
مقابل در حوزههای گوناگونی مانند ادعای حمایت از تروریسم، نقض حقوق بشر
و... دانست. اساسا این موضوعات یک فصل مشترک بسیار مهم دارند و آن هم
ادعایی بودن آنهاست. آمریکا مدعی بود و همچنان نیز هست که ایران به دنبال
ساخت بمب اتمی است و باید جلوی آن گرفته شود. در سایر موضوعات نیز همین
نگاه ادعایی نسبت به ایران غالب است. نمونه بارز آن را میتوان در اولین
نطق باراک اوباما، دقایقی پس از اعلام رسمی توافق مشاهده کرد. آنجا که
ایران را در کنار داعش نشاند و به پادشاهیهای مرتجع عرب - بخوانید تامین
کنندگان مالی داعش- وعده داد از آنها در برابر این دو تهدید حفاظت خواهد
کرد. اوباما در این سخنرانی مدعی شد این توافق براساس «سنت رهبری آمریکا بر
جهان» -همان کدخدا!- حاصل شده است. وقتی چنین نگاهی به قضایا حاکم باشد
تکلیف روشن است. محور و ستون فقرات استراتژی منطقهای واشنگتن، حفاظت و
تامین حداکثری منافع رژیم صهیونیستی است. رهبر معظم انقلاب نیز چندی پیش
فرمودند چه توافق بشود و چه نشود، اسرائیل ناامنتر خواهد شد. امروزه جای
جای خاورمیانه از لبنان و سوریه گرفته تا یمن و بحرین، صحنه این تنازع
استراتژیک است و پیشبینی افزایش تنشها بیش از آن که مبتنی بر بدبینی
باشد، بر استدلالی منطقی و واقعیتهای صحنه استوار است.
در
ادامه این یادداشت آمده : 2- عدهای معتقدند رسیدن به توافق هستهای به
معنای چرخش استراتژیک در سیاست «تغییر رژیم» آمریکا نسبت به جمهوری اسلامی
ایران است و آمریکا با پذیرش این توافق در واقع پس از 36 سال به واقعیتی به
نام «جمهوری اسلامی» تن داده است. برای رد این مدعا میتوان به سخنان
اوباما و جان کری پس از توافق اشاره کرد. این دو مقام ارشد آمریکایی در
سخنان خود اذعان دارند که توافق هستهای با ایران برای آنها انتخابی از سر
اضطرار و ناچاری بوده است. چرا که آنها اساساً گزینه دیگری پیش روی خود
نداشتند. اولین و قطعیترین نتیجه شکست مذاکرات، غرق قایق تحریمها بود.
تحلیل چند روز پیش نشریه آتلانتیک در این زمینه کاملاً گویاست. گراهام
الیسون در این تحلیل مینویسد؛ «بعضی استدلال میکنند که امضای یک توافق
کنترل تسلیحات، منحرف شدن از هدف اصلی واشنگتن یعنی تغییر رژیم ایران است.
اعضای کنگره در اندیشه این ادعا باید هسته اصلی استراتژی امنیت ملی دولت
ریگان را مطالعه کنند. این استراتژی که از وضعیت طبقهبندی شده خارج شده
است میگوید «سیاست آمریکا در برابر شوروی شامل سه عنصر است: مقاومت خارجی
در برابر امپریالیسم شوروی؛ فشار داخلی بر اتحاد جماهیر شوروی در جهت تضعیف
منابع امپریالیسم شوروی؛ و تعامل با اتحاد شوروی از طریق مذاکرات در
راستای رسیدن به توافقهایی که به حفظ و پیشبرد منافع آمریکا میانجامد و
با اصول عمل متقابل و منافع مشترک سازگار است.» پس در حالی که دولت ریگان
در حال مذاکره و امضای توافق بود تلاشهایش برای تضعیف اتحاد شوروی را دو
چندان میکرد؛ و در ۱۹۹۱ اتحاد شوروی ناپدید شد.» تطبیق 3 اصل فوق با سیاست
عملی آمریکا در قبال جمهوری اسلامی، کار دشواری نیست. مگر آنکه بخواهیم
چشم خود را ببندیم و خود را به خواب بزنیم!3- بزک شیطان بزرگ، خطی مربوط به
دیروز و امروز نیست. نیات و اهداف از این بزک کردن نیز اگرچه تا حدی
متفاوت اما نتیجه و اقدام یکسان است. عدهای خائنانه و کاملاً از روی آگاهی
در این مسیر میروند و برخی نیز با نیت خیر! چرا که گمان میکنند باید به
هژمونی پوسیده آمریکا تن داد و برای این نیز ماله کشیدن بر جنایات این کشور
اشکالی ندارد! بدون شک خط بزک آمریکا از این پس تشدید خواهد شد. وقتی
پدرخوانده یک جریان فکری و سیاسی در سایت خود با استناد به آیات قرآن
میخواهد کار خود را پیش ببرد و برای آیه 34 سوره فصلت (هرگز نيكى با بدى
يكسان نيست. همیشه بدی را با بهترین عمل (نیکی) پاسخ بده تا همان کسی که
گویی با تو بر دشمنی است، دوست تو گردد.) تیتر میزند؛ «چرا دوستی با
دشمنان محال نیست؟» و با اظهارات خود نوید بازگشایی سفارت آمریکا را
میدهد، تعجبی هم ندارد که نشریه ارگان این جریان فاسد سیاسی و اقتصادی،
روی جلد خود را به آرزوی عکس سلفی اوباما با میدان آزادی اختصاص دهد!
در
پایان می خوانیم: رهبر معظم انقلاب در اواخر بهمن سال 92 در مورد این خط
خطرناک فرمودند: «ما تسلیم زورگویی و باجخواهی آمریکا نخواهیم شد. یک عده
سعی نکنند چهره آمریکا را بزک کنند، آرایش کنند، زشتیها و وحشتآفرینیها
و خشونتها را از چهره آمریکا بزدایند در مقابل ملت ما، بهعنوان یک دولت
علاقهمند، انسانْدوست معرفی کنند؛ اگر سعی هم بکنند، سعیشان بیفایده
است.»4- از ابتدای آغاز مذاکرات هستهای در دولت یازدهم، تحلیلگران و
رسانههای غربی در حال فضاسازی درباره این موضوع هستند که مذاکرات هستهای
یک دو قطبی داخلی در ایران است که سرنوشت آن بر جریانات داخلی و صف
بندیهای آن تاثیر میگذارد. آنان با زیرکی این دوقطبی ادعایی را اینگونه
القا میکردند؛ 1- جریانی که خواهان مذاکره و توافق است، از انقلاب دور و
به غرب گرایش دارد 2-جریانی انقلابی و حزباللهی که مخالف مذاکره و توافق
است و از هیچ اقدامی برای شکست مذاکرات دریغ نمیکند. پذیرش و تن دادن به
این دوقطبی القایی و ادعایی این نتیجه را خواهد داشت؛ حال که مذاکرات به
توافق ختم شده، جریان نخست پیروز و مسرور است و جریان دوم شکست خورده و
مغموم. برخلاف این دوقطبیسازی ادعایی، تمام آنان که زیر پرچم جمهوری
اسلامی ایران جمع شدهاند، در واقع سوار بر یک کشتی هستند و هر اتفاقی برای
این کشتی رخ دهد و به هر کجا برسد، همه - فارغ از نوع علایق و سلایق
سیاسی- در این سرنوشت سهیماند. جریان حزباللهی در این میان وظیفهای بس
خطیرتر و سنگینتر بر دوش دارد. چرا که این جریان به روشنی میداند و باور
دارد، پیشرفت و آبادانی این کشور منوط به نتایج ژنو و لوزان و وین نیست.
اگر قرار است این مملکت پیشرفت کند و جمهوری اسلامی ایران به جایگاه درخور و
شایسته خود در دنیا دست یابد، بدون شک مسیر آن از راه تلاش شبانهروزی و
مخلصانه در عرصههای مختلف است. اگر همه چیز آنطور که روی کاغذ آمده پیش
برود، چیزی حدود یک دهه دیگر- و در بخشهایی بیشتر- این توافق به پایان
خواهد رسید. بدون شک آن روز هم نخواهند گذاشت ما به راحتی از حقوق طبیعی و
قانونی خود در این عرصه استفاده کنیم. اگر میخواهیم آن روز با دست پرتری
از میز مذاکرات بازگردیم، تنها نسخهاش این است؛ در همه عرصهها کار و کار و
کار.
کیهان در گزارشی سیاسی به مسئولیت مجلس به بررسی جمع بندی مذاکرات هسته ای وین اشاره کرده و تیتر گزارش را "مسئولیت تاریخی مجلس انطباق توافق با خطوط قرمز"
انتخاب کرده است: پس از پایان مذاکرات هستهای ایران و 1+5، متن جمعبندی
به پایتخت کشورهای طرفین مذاکره ارسال شد. حال مجلس شورای اسلامی وظیفه
خطیری بر دوش دارد و میبایست توافق مذکور را با خطوط قرمز جمهوری اسلامی
ایران که شاخصههای آن کاملا شفاف ذکر شده است، مطابقت دهد.روز سهشنبه -
23 تیرماه- پس از پایان مذاکرات هستهای ایران و 1+5، متن جمعبندی برنامه
جامع اقدام مشترک(برجام) به تایید طرفهای گفتوگو رسید و تصمیم بر آن شد
تا برجام برای بررسی و تایید نهایی به پایتخت کشورهای طرف مذاکره ارسال
شود. با توجه به آنکه متن کامل برجام به زبان انگلیسی منتشر شده است، افکار
عمومی در انتظار متن فارسی توافق 159 صفحهای است. قرار است کنگره آمریکا
از یکسو و مجلس شورای اسلامی و شورای عالی امنیت ملی ایران از سوی دیگر متن
برجام را مورد بررسی قرار دهند.اما در این خصوص یک تبعیض قابل تامل رخ
داده است. کنگره آمریکا فرصتی 60 روزه دارد ولیکن مجلس شورای اسلامی تنها
14 روز فرصت دارد تا متن برجام را بررسی کند.البته این تبعیض مسبوق به
سابقه است.چنانکه دولت آمریکا همواره از جایگاه کنگره در مذاکرات هستهای
به مثابه فرصتی جهت امتیازگیری از طرف مقابل استفاده میکرد ولیکن در سوی
دیگر، وزیر امور خارجه ایران، کمترین تعامل را با مجلس شورای اسلامی نشان
داد و جایگاه مجلس درخصوص مذاکرات هستهای بسیار کمرنگ بود. این در حالی
است که بر طبق اصول 77 و 125 قانون اساسی، نمایندگان مجلس شورای اسلامی
ملزم به بررسی و اظهارنظر نهایی درباره این سند میباشند. علاوه بر این،
قانون «الزام دولت به حفظ دستاوردهاي هستهاي» که از سوي رئيسجمهور به
دستگاههاي مربوطه ابلاغ شده است، اين حق را به نهاد قانونگذار داده است که
توافق را مورد بررسي همهجانبه و دقیق قرار دهد. «علی لاریجانی» رئیس مجلس
شورای اسلامی در نطق پیش از دستور خود در جلسه علنی دیروز(چهارشنبه) مجلس
گفت: نمایندگان به زودی با حضور وزیر خارجه در جریان کلیت مذاکرات و متن
اصلی قرار خواهند گرفت. حال نمایندگان مجلس وظیفهای خطیر بر دوش دارند و
میبایست تطابق توافق با خطوط قرمز جمهوری اسلامی ایران را موشکافی کنند.
"اولین نتایج توافق در بازار/ ارز و سکه گران شد بورس سقوط کرد"،
عنوان گزارش اقتصادی کیهان از واکنش بازار به اعلام خبر پایان مذاکرات
است: به فاصله یک روز پس از توافق ایران با 5+1 قیمت دلار و سکه در بازار
تهران گران شد و بورس سقوط کرد. برخلاف تحلیلهای خیال بافانه رسانههای
حامی دولت درباره نتایج اقتصادی توافق با غرب و ذوقزدگی آنها از این
توافق، فقط یک روز پس از حصول توافق مذکور قیمت هر قطعه سکه تمام بهار
آزادی طرح جدید با 27 هزار تومان افزایش نسبت به روز قبل آن (سهشنبه) به
مرز 900 هزار تومان رسید.بر همین اساس قیمت سایر قطعات سکه نیز برخلاف
پیشبینی ذوقزدگان توافق هستهای با افزایش شدیدی همراه بود به طور نمونه
قیمت هر قطعه سکه تمام بهار طرح قدیم با 20 هزار تومان رشد به 890 هزار
تومان رسید. نیمسکه با 7 هزار تومان، ربع سکه با 8هزار تومان و گرمی با 3
هزار تومان افزایش روبرو شدند.همچنین گرانی ارز یکی دیگر از پیامدهای
توافق مذکور بود مثلا دیروز هر دلار آمریکا با 70 تومان افزایش به 3260
تومان رسید.هر یورو 80 تومان گران شد و هر پوند نیز با 110 تومان رشد نسبت
به روز سهشنبه به 5050 تومان رسید.
در
ادامه می خوانیم: در همین حال شاخص بورس تهران به عنوان دماسنج بازار
سرمایه یک روز پس از توافق هستهای برخلاف خیالبافیهای ذوقزدگان ریزش
شدیدی را تجربه کرد.بر این اساس از همان دقایق ابتدایی معاملات، شاخصبورس
به رنگ قرمز درآمد و رفته رفته بر فشار فروش بازار افزوده شد تا در نهایت
شاخص بورس با ریزش 605 واحدی و قرار گرفتن در کانال 68 هزار و 827 واحد به
کار خود پایان داد.این در حالی است که تا پیش از توافق مذکور، تحلیلگران
بورسی رشد بازار سرمایه را منوط به حصول توافق میدانستند ولی حالا وپس از
توافق کذایی باز هم برخلاف پیشبینیهای تحلیلگران حامیان دولت شاخص بورس
ریزش کرد و مهر باطلی بر تمامی تحلیلهای ذوقزدگان زد. همچنین سقوط بورس
تهران در روز چهارشنبه (یک روز پس از توافق) موجب حیرت رسانههای حامی دولت
خصوصا خبرگزاری ذوقزده ایسنا شد.این خبرگزاری در گزارشی با عنوان «واکنش
عجیب بورس تهران به توافق هستهای» نوشت: بورس تهران که از ابتدای سال
تاکنون با ابهام ناشی از مذاکرات هستهای دست و پنجه نرم کرد و بیصبرانه
در انتظار فرا رسیدن 10 تیرماه و آغاز دور بعدی مذاکرات بود، یک روز بعد از
انتشار خبر توافق هستهای، واکنش عجیبی از خود نشان داد و یک دست قرمز
شد.بر این اساس سهامداران بورس تهران که از دیماه 92 گرفتار رکود شده و
زیانهای شدیدی را متحمل شده بودند، در هفته گذشته و در ساعتهای پایانی
مذاکرات درصدد خرید سهام شرکتها به ویژه شرکتهای بانکی و خودرویی برآمدند
تا بعد از لغو تحریمها بتوانند اندکی بازدهی کسب کنند اما در عین ناباوری
یک روز بعد از توافق هستهای با افت قیمت و افزایش فشار فروش به خصوص در
نمادهای بانکی و خودرویی مواجه شدند.