گفتمان پیروز انتخابات 92 چیست؟
مردم ایران سال 92 گفتمان سیاسی چهارساله انقلاب اسلامی را انتخاب می کنند. این گفتمان چه ویژگی هایی باید داشته باشد؟
به گزارش گروه سیاسی«تیتر یک»، نظری اجمالی به حال و هوای جامعه ایران در بازه های انتخاباتی نشان می دهد
که مجموعه ای پارامترها وجود دارند که یک گفتمان را برای عموم مورد اقبال
قرار می دهند و آن را برای مردم ارجحیت می بخشند. گفتنی است گفتمان ها ثابت
و مانا نیستند و بسته به شرایط جامعه و نیازهای عمومی باید شکل جدید به
خود گرفته و پاسخگوی نیاز غالب باشند. همین نکته است که بازآرایش و تطابق
با نیازهای جامعه را برای گروههای سیاسی ضروری می سازد. به طور مثال گفتمان
دوم خرداد با تابلوی آزادی، خود را با خواسته های جامعه پساسازندگی و
تلاطم های ناشی از جنگ تحمیلی هماهنگ کرد و توانست رأی اکثریت را از آن خود
کند. جای خالی عدالت در جامعه و مغفول واقع شدن این مهم در میانه ی توسعه
و آزادی باعث روی کار آمدن دولت محمودی احمدی نژاد در خرداد 84 با گفتمان
عدالت طلبی شد.
مردم ِانتخابگر
شاید این مسئله مخصوصا از زاویه دید گروهی که برای مردم در انتخابات نقش تعیین کننده ای قائل نیستند مهم به نظر نرسد. در نگاه آنان پرداختن به مطالبات مردم و سعی در فهم پتانسیل هایی که از این رهگذر برای فهم آینده انتخابات بوجود می آید امری بیهوده است. این دسته بیشتر سعی بر فهم خواست قطب های قدرت تاثیر گذار بر روند انتخابات در ایران دارند. در میان این دسته عده ای به سادگی مردم را از طرف نظام حذف شده می دانند و عده ای با توسل به مبانی نظری ساختارگرایانه، اصولا مردم را فاقد سوژگی (فاعل کنش گر فعال) سیاسی و به نوعی ابژه (مفعول کنش گر غیر فعال) سیاسی می دانند.
البته در تحلیل های مذکور، این فرض ناآگاهانه است. مثلا تحلیل هایی که خواست مردم را کاملا منطبق با گرایشات یک گروه خاص می داند و به عبارتی از مردم به گونه ای یاد می کند که گویا پیروان سینه چاک طرز تفکر سیاسی آنها هستند. نمونه های این تحلیل در میان جناح های مختلف به چشم می خورد و نوعی ایدئولوژی زدگی در آن مشهود است. این نکته آنجایی برای نوشته حاضر ما اهمیت دارد که همانطور که بعدا ذکر خواهد شد می بینیم بعض گروه های سیاسی در معادلات خود نقشی برای مردم در نظر نمی گیرند و از این رهگذر به سمت ائتلاف با هدف بیشتر کردن سهم قطب های اصلی قدرت (البته به زعم خود) پیش می روند. به عنوان مثال در انتخابات ریاست جمهوری هفتم (1376) ائتلاف گسترده نیروهای راست سنتی بر سر ناطق نوری چنین ویژگی را داشت. در آنجا هم مردم به گونه ای تعریف شده بودند که گویا کاملا منطبق بر بده و بستان اصحاب آن ائتلاف سیاسی هستند و منفعل هستند. جالب این جاست که آن گروه های سیاسی در انتخابات پیش رو نیز در حال تکرار همان اشتباه استراتژیک هستند. البته برای این حالت از جناح رقیب نیز مثالهایی به همین روشنی به چشم می خورد که واضح ترین آن اجماع اصلاح طلبان بر سر کاندیداتوری معین و برساختن مفهوم مردم و خواست آنها بر اساس آنچه خود دوست داشتند که آنگونه باشد بود. همین نکته به شکست خفت بار اصلاح طلبان در حمایت از معین انجامید.
آنچه نگارنده در این باب بدان اعتقاد دارد همانا مهم بودن نقش مردم به عنوان پارامتر اصلی در انتخابات و از طرف دیگر تحت تاثیر قرار گرفتن آنها از فضای برساخته شده در جامعه (توسط رسانه ها) است. به عبارتی اهمیت فرهنگ سیاسی مردم به عنوان یک ساختار که خود در تعامل با محیط و پارامترهای سیاسی تأثیر و تأثر دارد باید مورد توجه ویژه باشد.
گفتمان اول مردم و رهبری
اما در زمان حال مهمترین مسائلی که مردم با آنها درگیر هستند چیست؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت ما به یکی از خواسته ها که دامنه شمول آن تقریبا عام است و به نوعی همه مردم را در بر می گیرد می پردازیم. نکته بسیار مهم در این زمینه پیوند میان این خواست عمومی با جهت گیری رهبر انقلاب اسلامی در نامیدن دهه چهارم انقلاب به دهه پیشرفت و عدالت است. به عبارت بهتر باید پیشرفت و حرکت رو به جلو ملموس و باور پذیر باشد. یکی از پایه های اصلی این پیشرفت، اقتصاد است. جواب به این مسئله است که محمل اساسی برای تاخت و تاز گروه های سیاسی را فراهم می آورد و نهایتا کاندیدای پیروز را به خیابان پاستور فرامی خواند. این مسئله به عنوان دال مرکزی به مسائل دیگر جامعه نیز رنگ خاصی می دهد و همه را در کنار آن قابل بررسی و فهم می کند.
نقش اصلاح طلبان در انتخابات 92
اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 88 و سرمایه گذاری قاطبه جریان اصلاحات برای تحمیل خواست خود به نظام و ایجاد هزینه های سنگین سیاسی، امنیتی و اقتصادی برای جمهوری اسلامی، منجر به عدول این جریان از دایره نیروهای سیاسی درون نظام شد. این کاملا بدیهی است که هیچ نظام سیاسی به مخالفانی که سعی در براندازی آن کرده اند اجازه حضور در قدرت را نخواهد داد. اما برای اصلاح طلبان در این شرایط چه را ههایی وجود دارد؟ به نظر می رسد این جریان دو انتخاب کلی در پیش روی خود می بیند، اول تلاش برای تحمیل خود به نظام که از کانال معرفی چهره هایی می گذرد که نظام توانایی رد صلاحیت آنها را ندارد و رد صلاحیت آنها هزینه زیادی را بر عهده نظام خواهد گذشت. اصلاح طلبان احساس می کنند که این چهره ها سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی هستند. باید افزود که هزینه این انتخاب برای این جریان بسیار سنگین است و به مثابه حضور با تمام قوا و به نوعی انتحار سیاسی می باشد. از این گزینه حداکثری که بگذریم اصلاح طلبان در حالت حداقلی دو راه پیش روی خود دارند، یکی این که با نامزدهای دسته چندم و غیر مطرح وارد رقابت شوند (مثل عارف و ...) که در این حالت هم با چالش رای پائین مواجه خواهند بود و دیگر این که به ائتلاف با جریان های سیاسی دیگر دست بزنند و به سهم اندکی از قدرت در صورت پیروزی و همچنین بقا در عرصه سیاسی کشور قناعت کنند. در این حالت بهترین بستر برای ائتلاف آنها جمع شدن گرد جریان هاشمی رفسنجانی به عنوان قوی ترین گزینه موجود برای چنین ائتلافی است. البته اصلاح طلبان در این ائتلاف با چالش دیگری هم مواجه هستند که همانا بی اعتمادی بدنه فعال اجتماعی آنها نسبت به این جریان است.
به هر حال به نظر می رسد اصلاح طلبان در انتخابات 92 بیش از آنکه به دنبال آرای عمومی و پاسخگویی به گفتمان اجتماعی باشند باید در مسیر اعتمادسازی برای نظام حرکت کنند. این مسئله آنان را از دور رقابت و نقش آفرینی در مسیر "گفتمان پیشرفت و عدالت" باز می دارد و بسترسازی حضور دراز مدت آنان در سیاست جمهوری اسلامی ایران است.
اصولگرایان چه خواهند کرد؟
آنچه مسلم است حضور حد اکثری اصولگرایان در قالب دسته بندی های سیاسی متعدد است به نحوی که عملا شعارهای اصلاح طلبان نیز از اردوگاه برخی اصولگرایان شنیده شود و برخی چهره های اصولگرا قابلیت همنوایی با اصلاح طلبان و ائتلاف با آنها و جذب آرای پیروان آنها را داشته باشند.
آنچه در این زمینه مهم است عدم تشتت و افتراق اصولگرایان است. اگر اصولگرایان درگیر نزاع های سیاسی شوند عملا محوریت گفتمان پیشرفت و عدالت به حاشیه می رود و جریان های دیگر سیاسی - نزدیک به هاشمی و دولت - امکان قدرت نمایی می یابند. گرچه ائتلاف می تواند در کاستن از تکثر نامزدهای اصولگرایان موثر باشد اما باید توجه داشت این ائتلاف ها به صورت نهانی و غیرمترقبه نباشد تا سایرین هم امکان رایزنی و نقش آفرینی در وحدت اصولگرایان را داشته باشند.
شاید این مسئله مخصوصا از زاویه دید گروهی که برای مردم در انتخابات نقش تعیین کننده ای قائل نیستند مهم به نظر نرسد. در نگاه آنان پرداختن به مطالبات مردم و سعی در فهم پتانسیل هایی که از این رهگذر برای فهم آینده انتخابات بوجود می آید امری بیهوده است. این دسته بیشتر سعی بر فهم خواست قطب های قدرت تاثیر گذار بر روند انتخابات در ایران دارند. در میان این دسته عده ای به سادگی مردم را از طرف نظام حذف شده می دانند و عده ای با توسل به مبانی نظری ساختارگرایانه، اصولا مردم را فاقد سوژگی (فاعل کنش گر فعال) سیاسی و به نوعی ابژه (مفعول کنش گر غیر فعال) سیاسی می دانند.
البته در تحلیل های مذکور، این فرض ناآگاهانه است. مثلا تحلیل هایی که خواست مردم را کاملا منطبق با گرایشات یک گروه خاص می داند و به عبارتی از مردم به گونه ای یاد می کند که گویا پیروان سینه چاک طرز تفکر سیاسی آنها هستند. نمونه های این تحلیل در میان جناح های مختلف به چشم می خورد و نوعی ایدئولوژی زدگی در آن مشهود است. این نکته آنجایی برای نوشته حاضر ما اهمیت دارد که همانطور که بعدا ذکر خواهد شد می بینیم بعض گروه های سیاسی در معادلات خود نقشی برای مردم در نظر نمی گیرند و از این رهگذر به سمت ائتلاف با هدف بیشتر کردن سهم قطب های اصلی قدرت (البته به زعم خود) پیش می روند. به عنوان مثال در انتخابات ریاست جمهوری هفتم (1376) ائتلاف گسترده نیروهای راست سنتی بر سر ناطق نوری چنین ویژگی را داشت. در آنجا هم مردم به گونه ای تعریف شده بودند که گویا کاملا منطبق بر بده و بستان اصحاب آن ائتلاف سیاسی هستند و منفعل هستند. جالب این جاست که آن گروه های سیاسی در انتخابات پیش رو نیز در حال تکرار همان اشتباه استراتژیک هستند. البته برای این حالت از جناح رقیب نیز مثالهایی به همین روشنی به چشم می خورد که واضح ترین آن اجماع اصلاح طلبان بر سر کاندیداتوری معین و برساختن مفهوم مردم و خواست آنها بر اساس آنچه خود دوست داشتند که آنگونه باشد بود. همین نکته به شکست خفت بار اصلاح طلبان در حمایت از معین انجامید.
آنچه نگارنده در این باب بدان اعتقاد دارد همانا مهم بودن نقش مردم به عنوان پارامتر اصلی در انتخابات و از طرف دیگر تحت تاثیر قرار گرفتن آنها از فضای برساخته شده در جامعه (توسط رسانه ها) است. به عبارتی اهمیت فرهنگ سیاسی مردم به عنوان یک ساختار که خود در تعامل با محیط و پارامترهای سیاسی تأثیر و تأثر دارد باید مورد توجه ویژه باشد.
گفتمان اول مردم و رهبری
اما در زمان حال مهمترین مسائلی که مردم با آنها درگیر هستند چیست؟ در پاسخ به این پرسش باید گفت ما به یکی از خواسته ها که دامنه شمول آن تقریبا عام است و به نوعی همه مردم را در بر می گیرد می پردازیم. نکته بسیار مهم در این زمینه پیوند میان این خواست عمومی با جهت گیری رهبر انقلاب اسلامی در نامیدن دهه چهارم انقلاب به دهه پیشرفت و عدالت است. به عبارت بهتر باید پیشرفت و حرکت رو به جلو ملموس و باور پذیر باشد. یکی از پایه های اصلی این پیشرفت، اقتصاد است. جواب به این مسئله است که محمل اساسی برای تاخت و تاز گروه های سیاسی را فراهم می آورد و نهایتا کاندیدای پیروز را به خیابان پاستور فرامی خواند. این مسئله به عنوان دال مرکزی به مسائل دیگر جامعه نیز رنگ خاصی می دهد و همه را در کنار آن قابل بررسی و فهم می کند.
نقش اصلاح طلبان در انتخابات 92
اتفاقات پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم در سال 88 و سرمایه گذاری قاطبه جریان اصلاحات برای تحمیل خواست خود به نظام و ایجاد هزینه های سنگین سیاسی، امنیتی و اقتصادی برای جمهوری اسلامی، منجر به عدول این جریان از دایره نیروهای سیاسی درون نظام شد. این کاملا بدیهی است که هیچ نظام سیاسی به مخالفانی که سعی در براندازی آن کرده اند اجازه حضور در قدرت را نخواهد داد. اما برای اصلاح طلبان در این شرایط چه را ههایی وجود دارد؟ به نظر می رسد این جریان دو انتخاب کلی در پیش روی خود می بیند، اول تلاش برای تحمیل خود به نظام که از کانال معرفی چهره هایی می گذرد که نظام توانایی رد صلاحیت آنها را ندارد و رد صلاحیت آنها هزینه زیادی را بر عهده نظام خواهد گذشت. اصلاح طلبان احساس می کنند که این چهره ها سید محمد خاتمی و سید حسن خمینی هستند. باید افزود که هزینه این انتخاب برای این جریان بسیار سنگین است و به مثابه حضور با تمام قوا و به نوعی انتحار سیاسی می باشد. از این گزینه حداکثری که بگذریم اصلاح طلبان در حالت حداقلی دو راه پیش روی خود دارند، یکی این که با نامزدهای دسته چندم و غیر مطرح وارد رقابت شوند (مثل عارف و ...) که در این حالت هم با چالش رای پائین مواجه خواهند بود و دیگر این که به ائتلاف با جریان های سیاسی دیگر دست بزنند و به سهم اندکی از قدرت در صورت پیروزی و همچنین بقا در عرصه سیاسی کشور قناعت کنند. در این حالت بهترین بستر برای ائتلاف آنها جمع شدن گرد جریان هاشمی رفسنجانی به عنوان قوی ترین گزینه موجود برای چنین ائتلافی است. البته اصلاح طلبان در این ائتلاف با چالش دیگری هم مواجه هستند که همانا بی اعتمادی بدنه فعال اجتماعی آنها نسبت به این جریان است.
به هر حال به نظر می رسد اصلاح طلبان در انتخابات 92 بیش از آنکه به دنبال آرای عمومی و پاسخگویی به گفتمان اجتماعی باشند باید در مسیر اعتمادسازی برای نظام حرکت کنند. این مسئله آنان را از دور رقابت و نقش آفرینی در مسیر "گفتمان پیشرفت و عدالت" باز می دارد و بسترسازی حضور دراز مدت آنان در سیاست جمهوری اسلامی ایران است.
اصولگرایان چه خواهند کرد؟
آنچه مسلم است حضور حد اکثری اصولگرایان در قالب دسته بندی های سیاسی متعدد است به نحوی که عملا شعارهای اصلاح طلبان نیز از اردوگاه برخی اصولگرایان شنیده شود و برخی چهره های اصولگرا قابلیت همنوایی با اصلاح طلبان و ائتلاف با آنها و جذب آرای پیروان آنها را داشته باشند.
آنچه در این زمینه مهم است عدم تشتت و افتراق اصولگرایان است. اگر اصولگرایان درگیر نزاع های سیاسی شوند عملا محوریت گفتمان پیشرفت و عدالت به حاشیه می رود و جریان های دیگر سیاسی - نزدیک به هاشمی و دولت - امکان قدرت نمایی می یابند. گرچه ائتلاف می تواند در کاستن از تکثر نامزدهای اصولگرایان موثر باشد اما باید توجه داشت این ائتلاف ها به صورت نهانی و غیرمترقبه نباشد تا سایرین هم امکان رایزنی و نقش آفرینی در وحدت اصولگرایان را داشته باشند.
منبع: دیده بان
ارسال نظر
اخبار برگزیده