رمز گشایی از پروژه نفوذ در سخنرانی مهدی باقری در کرج + تصاویر

گروه استانی «تیتریک»؛ رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم، آیت‌الله سید محمدمهدی میرباقری در همایش بزرگداشت حماسه 9 دی که شب گذشته با هدف رمزگشایی از پروژه نفوذ و با حضور امام جمعه کرج، فرمانده سپاه استان البرز و مردم کرج در مسجد امام حسن مجتبی(ع) برگزارشد گفت: یکی از خطرات مهمی که همیشه جبهه حق را تهدید کرده و اختصاص به زمان خاصی هم ندارد و در طول تاریخ وجود داشته ، درگیری تاریخی بین حق و باطل و ایمان و کفر بوده است.



وی ادامه داد: دشمن همیشه تلاش میکرده است تا به جبهه مومنین نفوذ پیدا کند و حرف خودش را از زبان مومنین بزند، کار خودش را با دست انها انجام دهد، و این طریق که طریق شیطان است ، به اهداف خود برسد، در بیان امیر المومنین (ع) است که میفرمودند : عده ای هستند که باشیطان رفیق میشوند و او را ملاک خودشان قرار میدهند ،شیطان هم در قلب های آنها تخم گذاری میکند و جوجه های خودش را پرورش میدهد، قوای خودش را وقتی در دل آدمی پرورش میدهد، و وقتی قوای خودش را پرورش داد اینها را بر سر انسان میگذارد و چشم و زبان انسان را تسخیر میکند ،با چشم اینها میبیند ،با زبان اینها حرف میزند، و با دست اینها کار میکند ،یکی از راه های دشمن است که دنبال میکرده است .

این سخنران افزود: اصولا اهل نفاق هم در تاریخ ریشه گرفته از همین امر بوده است که، خواسته اند لباس افراد خودی را بپوشند و کار دشمن را در لباس خودی انجام دهند، این نفوذ در طول تاریخ شکل های پیچیده ای به خودش گرفته است و در دوران اخیر که یکی از پیچیده ترین حجاب های حقیقت است جریان تجدد و تمدن جدید غربی یکی از پیچیده ترین هایی است که در توحید و ادیان اسلامی افتاده ، نفاق یکی از منافقانه ترین نمود های نماد شیطان است، در این دوره اخیر که کار خیلی پیچیده شده است، در دوران اخیر نفوذ آنها هم شکل های خیلی پیچیده تری به خودش گرفته و ما باید این شکل های پیچیده را بشناسیم و و در مقابل آنها مقاومت کنیم و نگذاریم این نفوذ در جبهه خودی و در جبهه مومنین و در جبهه اسلام وارد شود .

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم با بیان اینکه نفوذ شکلهای مختلف دارد اظهار داشت: این شکل نفوذ است که اگر بتوان در اراده نیروهایی که در جبهه مقابل هستند، نفوذ پیدا کرد، اراده های انسان هم که لایه هایی دارد، تحت تاثیر قرار خواهد گرفت ، میتوانید با رخنه کردن، تمایلات ، میل و نفرت های شخص مقابل را تغییر دهید، میشود که با رخنه کردن، ترازو هایی که در جامعه فعال هستند بر مدار گرایشات دشمن بشود، یعنی دشمن بتواند زیبا شناسی را در ما تغییر دهد ،انچه آنها زیبا میدانند ما هم زیبا بدانیم اینگونه ما شده ایم سرباز دشمن، اگر بتوانند فعل و عقلانیت و دانش یک جامعه ای را تسخیر کنند ،این  جامعه با عینک آنها جهان را می بینند و میفهمند ،مشکلات خودشان را که میخواهند تحلیل کنند با منطق آنها تحلیل می کنند، راه حل ها را راه حل های آنها می بینند، این آدم شده است سرباز دشمن، اگر فکر انسان و قلب و عمل او را تسخیر کنند، این جنگ نرمی که الان به اصلاح گسترش پیدا کرده است روحش همین است ، جنگ نرم یعنی جایی که میخواهید حمله کنید از مسیری که وارد میشوید ، نیروهای دشمن به گروه شما پیوسته و خود سنگر ها را هم فتح میکند و دیگر احتیاجی به حمله نظامی هم نیست ،احتیاجی نیست نیروهای ما وارد شوند، این شکل در یکی دو سده اخیر در هجوم تمدن غرب به دنیای اسلام، بازسازی شده و به مدل های پیچیده ای عمل کرده شده است.

آیت‌الله سید محمدمهدی میرباقری  ادامه داد: دشمن تمدنی ایجاد کرده در طول چند وقت ،البته سابقه تاریخی اش در جای خودش ،در رنسانس در طول چند قرن یک تمدن ایجاد کرده است ، این تمدن یک ایدئولوژیک دارد، گرایشات و ایده های اساسی دارد، ایده های اساسی اصالت دادن به انسان در مقابل خداست، یعنی میگوید به جای اینکه حق را در مدار خدا تعریف کنیم بر مدار خود انسان تعریف کنیم ، انسان گرایی نه به معنای کرامت انسان، انسان گرایی به این معنا که خود انسان اصل است، انبیا و ادیان آمدند و گفتند، خدا اصل است و باید خدایی را بپرستیم که واحد است و در مقابلش خاضع باشیم ، اومدار  حق است ولی در اینجا خود انسان مدار حق است ، انبیا آمدند و گفتند، از طریق وحی باید راه سعادت را بشناسیم ولی اینها میگویند نه نیازی نیست ، عقلانیت خود بشر کفایت میکند ، ما به عقلمان تکیه میکنیم و نیازی به هدایت انبیا نداریم، اینها روح ایده های آنهاست ، انسان باید در مقابل تقیداتی که ادیان می آورند آزاد باشد ، اینها اصول تفکر آنها بلکه عمیق تر، اصول ایدئولوژی آنها ، ایده هاییست که برای بشر تعریف کرده اند و بعد به دنبالش فلسفه هایی درست کرده اند ، تحول در اندیشه های فلسفی ،بعد به اصلاح خودشان متناسب با این مکتب و تفکر فلسفی دانش و تکنولوژی درست کرده اند ، ساختار های اجتماعی را تغییر داده اند، چندین انقلاب صنعتی و فلسفی  اتفاق افتاده است ، یک جامعه کاملا استوار بر آن ایده ها و تفکر و دانش ها و آن عقلانیت را درست کرده اند ،به ویژه، وقتی اروپا به نقطه اوج خودش رسید نماد تمدن را در آمریکا بازسازی کردند ،و بعد نفوذ را از مسیر تحقیر ملت ها در مقابل این تمدن آغاز کردند.

وی گفت: سه راه در این رابطه وجود دارد و این است که تحقیر ، ایجاد فریفتگی ، منحل کردن یک ملت در درون جامعه غربی ، و جامع جهانی ، تحقیر یعنی ابتدا ما را مواجه میکنند با یک مظاهر پیچیده ای از تمدن خودشان، نظم ، سرعت و دقت ، مثلا صنعت توریسم خودش یکی از
ابزارهای انقلاب فرهنگی بوده ، میرفتند  و مظاهر تمدن غرب را میدیدند ، میدیدند که ما چقدر جامعه مان دچار بی نظمی و بحران است و این باعث میشود در مقابل ان احساس حقارت کنند، در ابتدا عده ای بودند که بیشتر شخصیت های درباری بودند ، از دربار قاجار رفتند به اروپا، آنجا را دیدند ، برگشتند ،و احساس کردند ما یک ملت عقب افتاده هستیم و باید همه چیزمان را شبیه آنها کنیم ، از این عمیق تر دانشگاه هایی در جهان درست کردند، به همین منظور تا ما را وارد آن کنند، که مهم ترین آنها سوربن فرانسه ، اکسفورد و هاروارد است ،که عده ای از نخبگان و مستعدان و شخصیت هایی که در دنیای اسلام در کشور های دیگر هستند و  از استعداد و توانایی های روحی و ذهنی برخوردارند به آنجا برده شدند و در کنار آموزش های رسمی ، آنها را با روح تمدن غرب آشنا کرده اند و بعد آنها را برگرداندند در کشور خودشان و وقتی آنها آمدند در مقابل تمدن غرب احساس حقارت میکردند و گفتند ما باید ملت ها و کشور های خودمان را متحول کنیم به گونه ای که مثل آنها زندگی کنیم و بیا ندیشیم.

این کارشناس مسائل مذهبی و سیاسی افزود: سال ها دولت ها جابه جا میشوند، تفکرات هم مختلف است ولی هیچ دولتی حق ندارد یک ملت و امت را در مقابل دستاورد های دشمن تحقیر کند ، این گناه نابخشودنی است ، و این خود باعث میشود زمانی که یک مشکل کوچک در جامعه به وجود می اید، ابتدا به دولت و سردمداران ناسزا بگوید تا جایی که میرسد به اسلام  توهین میشود، ولی وقتی فرد تحقیر نشده باشد و اعتماد به نفس داشته باشد حتی اگر سخت ترین مشکلات اجتماعی هم وجود داشته باشد در فکر حل کردن آن است، این خیلی بد است که خودی ها ملت را تحقیر کنند، کسانی که گفتند، (ما به جز بزباش که نمیتوانیم درست کنیم، اگر یک دکمه بزنند زیر و زبر ما و قدرت نظامی ما از بین میبرند ، آبمان را هم باید از انها بگیریم ) این سخنان، تحقیر ملت است و خیلی زشت است، این مسائل ربطی به اختلاف نظر و سلیقه ندارد با همه این اختلاف نظر ها هیچ گاه حق نداریم یک ملت را تحقیر کنیم در مقابل دشمن ، چه برسد که این ملت ملت استوار و همیشه در صحنه ایران باشد.

وی ادامه داد: غرب نمادی از خودش ساخته است، گاهی محصولاتش را فرستاده است اینجا، گاهی توریست هایی رفتند بازدید کردند و گاهی از این عمیق تر نخبگانی رفتند تحصیل کردند ولی متاسفانه وقتی برمیگردند سفیران فرهنگی آنها هستند و وقتی برمیگردند، دوست دارند کشور خودشان را به شکل کشور های غربی تبدیل کنند، میپذیرند که آنها پیشرفته اند و ما عقب افتاده ایم و فقط ادبیات استعماری را می پذیرند، این گونه باید آن ها را قبله خودمان قرار دهیم؟! این تحقیر گاهی تا جایی پیشرفته که همه سنت های خودمان را ، همه فرهنگ تاریخی خودمان را تحقیر کرده اند، گاهی از این هم بدتر به سراغ مذهب رفته اند و شروع کردند دین و مذاهب دینی را هم تحقیر کردند، حجاب، روبط اجتماعی، اصل دینداری،در طول این چند صد سال، مکاتب غربی آمده اند و دست به دست هم داده اند و ما را در مقابل تمدن غرب شروع کردند به تحقیر کردن، موقعی در زمان رضا خان به زور چادر از سر مردم برداشته اند ، به زور لباس مردان را تغییر دادند و متحد الشکل کردند ، حتی گاهی با میخ کلاه را بر سر ایرانیان در آذربایجان کوبیدند ، که پذیرند لباس اروپایی بر تن کنند، ولی در دوره پهلوی دوم از طریق تحقیر ملت در مقابل غرب کاری کردند که به آن افتخار هم میکنند که مدل لباسشان ارو پایی است، یک زن مسلمان افتخار میکند که از ژورنال های اروپایی مدل لباس بگیرد، حجاب پوشش اسلامی علامت عقب افتادگی و تحجر برایشان است، و مد روز لباس پوشیدن، آزادی روابط داشتن با زن و مرد را علامت پیشرفت و توسعه و عقلانیت و دانش و متفکر بودن میدانند.

رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم اظهار داشت: اگر یک ملت به اینگونه تحقیر شود، طبیعی است هویت خود را از دست میدهد، قدم دوم تحقیر باور هایی مثل خداپرستی ، ایمان ، سنت ها  است و بعد آرام آرام فریفته آن تمدن ها میشوند و بعد قدم به قدم با پای خودت متحول شده و این داستان، داستان جنگ نرم و نفوذ نرم میشود، این کار مهندسی شده در کشورهای اسلامی است و نمونه آن در مصر به یک شکل ،ترکیه به یک شکل پیش آمده، در ایران صنایع نطامی شان آمده، ساختار های سیاسی و مشرو طه نوعی از نفوذ غرب در فرایند های اجتماعی است، مشروطه نوعی از نفوذ غرب در فرایند های اجتماعی ما است بعد کودتای اسفند 99 غربی، می آیند و  سعی میکنند تا روبط کشور ما را به طور کلی تغییر دهند و دولت به شکل دولت مدرن اروپایی به پا شود، در دوران بعد از جنگ اول جهانی وبعد میبینیم در آن کنفرانس تهران که سه قدرت بر علیه جنگ جهانی که سرانشان آمدند در تهران بدون هماهنگی شاه ایران در ایران کنفرانس گرفتند و تصمیمات گرفتند و گمان میکنم یکی از تصمیماتشان این شد که ایران را یکی از قطب های توسعه منطقه ای ،که خط ارتباط تمدن غرب با منطقه باشد کنند ، حالا به اصطلاح بگوییم ژاندارم منطقه و این به اصطلاح ژاندارم وجهه فرهنگی اش میشود الگوی در این منطقه ، بعد از جنگ جهانی دوم سومین کشوری که برنامه ریزی توسعه را در آن آغاز کردند ایران ، فرانسه ، ژاپن بود، شهردار سئول وقتی به ایران آمد در یادداشتی نوشت که کاش مسئول جایی مثل تهران میشد ، یعنی یک مدل کاملا غربی،مدلی از الگوی توسعه غربی را در اینجا پیاده کند و در این الگو آرام آرام، فرهنگ مذهبی و ملی مارا منحل کنند و تبدیل کنند به فرهنگ تجدد.



آیت‌الله سید محمدمهدی میرباقری ادامه داد: یعنی از نظر آنها تجدد این تمدن جدید غربی یک مقوله به هم پیوسته است ، وقتی بیاید، نظم خیابانی اش می آید، اگر ساختارهای مدرن سیاسی و اقتصادی آن بیاید ، حتما فرهنگ و سبک زندگی خودش را می آورد ،حتما اعتقادات متناسب با خودش را می آورد ، این نیست که شما بتوانید نظر فیلسوفان توسعه غربی را بکار ببندید، ولی اسلام باشد، اخلاق اسلامی باشد ، مناسبات اسلامی باشد ولی توسعه غربی هم باشد ولی این از نظر آنها شدنی نیست ،از نظر آنها اسلام و اخلاق اسلامی مال دوران های گذشته بشر است اگر توسعه می آید باید با همه ابعادش بیاید، در پایان سال 38 به یک نتیجه رسیدند و آن را اعلام کردند که ایران موانعی در مقابل توسعه در ساختارهایش است که به راحتی توسعه غربی را نمیپذیرد ، ما فلسفه و دانش غربی را در اروپا تولید کردیم و با این نمونه به سمت همه فرهنگ ها رفتیم و در آنها نفوذ کرده و منحل کردیم ، اسلام و اهل بیت در مقابل آنها مقاومت کرده است ،درست در اوج همین شرایط است که انقلاب اسلامی در ایران شروع میشود ،درست در زمانی که غرب احساس میکند در ایران هیچ مشکلی وجود ندارد و می آید در ایران و رئیس جمهور انتخاب میکند و میگوید فضا را باز کنید همه جیز برای تحول در ایران اماده است و به دروازه های جدید تمدن در ایران رسیده است ، درست در همان زمان یک حرکت معنوی عظیم از متن جامعه به رهبری روحانیت اتفاق می افتد و نه فقط وصعیت را در ایران تغییر میدهد بلکه تبدیل میشود به یک زلزله حهانی و به سرعت از مرزهای خودش عبور میکند و در سال 58 با اشغال لانه جاسوسی، تبدیل میشود به یک حرکت عظیم جهانی .

وی افزود: زمانی که یک عده جاسوس را دستگیر کرده بودند و بعد از یکسال خواستند آنها را آزاد کنند، امام یک سخنرانی برای دانشجویان انجام دادند که بسیار جالب است ، فرمودند که خدای متعال به ما یک فهمی داد که ما متوجه شدیم که شاه آنقدری هم که تبلیغ نیکند قدرتمند نیست ،و با نوع رعب و وحشتی را که ایجاد کرده است حکومت میکند، با سایه سنگینی که ایجاد کرده است دارد حکومت میکند ، ما به شاه حمله کردیم و این امر باعث ازادی مردم شد و آمدند و بساط را جمع کردند، غرب آنقدر که تبلیغ میکند قدرت ندارد ، آها مشتی حرکت میدادند دولت ساقط میکردند ما فهمیدیم اینها دروغ است و ما باید حمله  کنیم ، لانه جاسوسی را گرفتیم و اینها را نگه داشتیم که دنیا بفهمند که این خبر ها هم نیست، امام(ره)  تمدن غرب را تحقیر کرد ، هم تحقیر سیاسی ، فرهنگی و هم اقتصادی . روزی که آنها بعد از اشغال لانه جاسوسی تصمیم گرفتند ما را محاصره اقتصادی کنند ، یک کار درست اگر رئیس حمهور امریکا کرده باشد همین است ، امام فرمود روابط ما با شما روابط گرگ و میش است ، ایشان به جامعه هویت و اصالت داد ، گفت میتوانیم و توانستیم و ملت ما آن تحقیر را از بین بردند، در اوایل انقلاب اگر یک نفر با ماشین مدرن میخواست فرزندش را دم مدرسه پیاده کند خجالت میکشید میگفت من دور تر پیاده میکنم ،بچه ها تحقیر میشدند و این تحقیر تکنولوژی غرب است، مظاهر تمدن غرب از خانه ها جمع شد، ما در مقابل تکنولوژی و تمدن غرب احساس حقارت نمیکنیم ،آن کسانی که خود را پرچمدار تمدن غرب میدانستند ، امام عنوان شیطان بزرگ را برای آن قرار داد ، و امام ادبیات سیاسی جدید برای مبارزه در جهان به وجود آورد ،این بار  انقلاب اسلامی غرب را تحقیر کرد و نتیجه این تحقیر فرهنگی فروپاشی شوروی است .

این سخنران با بیان اینکه شوروی به خاطر تحقیر فرهنگی اسلام فروپاشیده شد نه به خاطر جنگ اظهار داشت: این ضربه شصت اسلام است ، و تمام بلایی که سر این تمدن آمد و  از آن به بعد مارکسیسم را در موزه های آنها باید جستجو کرد، این تحقیر ها را آنها دیده اند به خصوص بعد از ماجرای لانه جاسوسی، این ها از نو شروع کردند مدل تحقیر را عوض کردند ، در دنیای اسلام شروع کردند به دفاع از دو قرائت اسلام ، دفاع از قرائت اسلام سلفی به پیشوایی عربستان ، یکی هم دفاع از اسلام سازشکار ، اسلامی که الگوی توسعه غربی را قبول دارد ، اسلامی که میخواهد پوشش اسلام را ردای مشروعیت برای توسعه غربی قرار دهد ، که بعد مدل انقلابی آن ها شد طالبان و القاعده و اخرین مدل هم داعش است، این را درست کردند برای تحقیر اسلام و منحل کردن اسلام در دنیای غرب و راه انداختن جنگ های منطقه ای ، یکی از متفکرین آمریکایی گفته بود ما باید دنیای اسلام را مخیر کنیم بین دو قرائت از اسلام ،اسلام خشن و اسلام سازشکار ، اسلامی که الگوی توسعه غربی را قبول میکند مثل ترکیه، اصلاحات هم در کشور ما همین را میگفتند که مدل ما ترکیه است ، امام در مقابل حرکت که دو قرائت از اسلام باید نشان داد حرکتی کرد و گفت اسلام آمریکایی که همان اسلام عربستان و داعش است یعنی اسلام سلفی ، اسلامی که با یهود کنار میاید و میگوید باید شیعه هارا کشت ، در مقابل آن اسلامی قرار دارد که حضرت آقا فرمودند سبک زندگی مان را خودمان باید بر اساس، اسلام تعریف کنیم ،ما باپیشرفت موافقیم و با غربی شدن مخالفیم ،ما انقلابی هستیم ولی عاقل هستیم و این انقلاب به معنی کشتار و ترور نیست، اینها به دنبال محو کردن این اسلام هستند که هم انقلابی است و هم عالم ،هم پیشرفت را نمیخواهد ولی در سایه اسلام ،نه پیشرفتی که ثمره تمدن غرب است ، اقتصاد مقاومتی به این معنی نیست که بعضی میگویند ما باید جهانی شویم اگر جهانی شویم آن ها دیگر نمیتوانند به ماضربه برنند ! مثل این است که اگر من سرباز شیطان شوم ، شیطان دیگر با من کاری ندارد، قرائتی که امام از اسلام میکند ،اسلام سیاسی ، اسلام اثر گذار احتماعی ، اسلامی که یک معنی مهم نیست ، اسلامی که فقط برای حوزه خصوصی نیست ،حکومت دارد تمدن دارد ،در این حال دنبال عقلانیت و پیشرفت است ،این قرائت از اسلام را میخواهند نباشد.

آیت‌الله سید محمدمهدی میرباقری گفت: مانند داعش باشد یا مدلی مانند ترکیه که اسلام منحل شود در توسعه غربی ،نفوذ یعنی این، پایگاه نفوذ همین دو قرائت از اسلام است که عامل منحل شدن اسلام در تمدن غرب است این هر دو قرائت آمریکایی است هم عربستان و هم ترکیه ، در موازنه قدرت با کشور ما نمیتوانند ما را نادیده بگیرند ، گروه 5+1 یک طرف مینشینند و ما یک طرف این به این معنی است که امام موازنه قدرت های جهان را تغییر دادند ، معنی این عظمت اسلام است که در یک طرف یک سرباز یک پا مینشیند و در طرف دیگر آنها ، معنی این مجد و عظمت اسلام است و و آنها میگویند باید این امر برگردد و تغییر کند ، وقتی موازنات منطقه ای را میبینند که ما در سوریه حضور داریم و میتوانیم روسیه را با خود در منطقه بیاوریم ، ما دنبال روسیه نرفتیم ، وقتی ما میتوانیم رهبر روسیه را بیاوریم و کنار آقا بنشانیم متواضعانه ، میفهمنداین قدرت منطقه ای را ، بعید نیست در ها را باز کنند و یک کشور گل و بلبل درست کنند اما کشوری تحت سیطره غرب، ایرانی که تبدیل شده به یک سر قدرت در جهان و تعبیر کلینتون که میگوید هشت تمدن وجود دارد که سه تا از آنها مهم است ،که یکی از آنها اسلام ب رهبری ایران است ،کشوری که تبدیل شده است به یک طرف قدرت در جهان ، میگوید اسلام به رهبری ایران یک طرف کل لیبرال دموکراسی به رهبری امریکا یک طرف، میخواهند کشوری که نقطه مقابل آنهاست تبدیل کند، به مهره ای برای آنها البته قدرت منطقه ای هم به آنها بدهد ، آنها کشوری میخواهند که تمدن غرب را بپذیرد و قدرت منطقه ای تمدن غرب باشد ، ولی انقلاب اسلامی را باید بگذارد کنار و قرائتی از اسلام را انتخاب کند که سازشکارانه است و 25سال آینده کشور بشود کشور منطقه ای قوی  هماهنگ با نظام سرمایه داری .

وی افزود: این آینده ایست که ممکن است برای ما در نظر بگیرند، اگر بچه های خوبی هم باشیم و سر و گوشمان نجنبد و دیگر حزب الله نداشته باشیم و از حزب الله دفاع نکنیم و بگذاریم آمریکا سیاست های منطقه ای اش را جلو ببرد قبول می کنند که ما یک قدرت منطقه ای باشیم  و مسیر تحقیر را دارند دنبال میکنند که مذاکره است ، این موازنه قدرت را بر هم میزند ، حرف های سران آمریکای لاتین میگویند وقتی ایران رابطه برقرار میکند چرا ما برقرار نکنیم یعنی مذاکره درست است، اگر این را پذیرفتیم اولا خودمان را به یک ریسمان پوسیده میبندیم، دوم تمدن آنها تمام شده است ،دوران تجدد آنها به سر رسیده است ، تمدن غرب دوران پایانی خودش را طی میکند ،با این ریسمان پوسیده خودمان را میخواهیم در جاه بیندازیم ؟ مگر اینها انجا که میتوانند ضربه نمیزنند ؟و خیانت نمیکنند ؟ جرا ما ساده لوحیم ؟مگر اخلاق در سیاست جهانی جایگاهی دارد ؟ مگر سیاست امروز جهان اخلاق مدار است ؟ قدرت مدار است هر جا که بتواند خیانت میکند .خیال نکنید آدم های اخلاقی هستند که تعهد میدهند که پای حرف هایشان می ایستند، اینها فقط قدرت سرشان میشود نه اخلاق، ما جه حقی داریم که ظرفیت اسلام را خرج توسعه منطقه ای خودمان کنیم مگر اسلام چیزی است که ما بتوانیم ان را هزینه کنیم ، ما خودمان را باید فدای قدرت اسلام کنیم ، نباید اسلام را فدای رفاه، مذاکره خیلی چیز خوبی است با این چند شرط ، درک صحیح از موازنه قدرت، ما یک طرف قدرت در جهانیم و همه قدرت ها در یک طرف ، او کدخدا نیست ما رعیت ، اگر او کدخداست، ما کدخدا تریم ، لااقل ما هم کدخدایبم، این نسخه را نباید بپذیریم این نسخه ، نسخه تحقیر است، یعنی میخواهد بعد از 20سال بگوید اینکه خود ادعا میکرد من پرجمدار این تمدن هستم خودش شده است یکی از تمدن ما، یعنی اسلام انقلابی را هم مهار کردند ایا از این بهتر میشود ؟

این سخنران گفت: این مدل بسیار خطر ناکی است، ما زیر بار یک همچین حرفی نباید برویم ، اگر این اتفاق افتاد که این اتفاق افتادنی هم نیست، شعار اعتدال اگر معنایش قرائت سازشکارانه است همه با آن مخالفیم و فکر نمیکنم کسی با آن موافقت کند، مرز این دو باید روشن شود ، اعتدال  که ما تمام را معتدل میدانیم طوری نشود که اعتدال را طوری تعریف کنیم که بیفتد در تاس دشمن ، دشمن میگوید ما دنیای اسلام را باید مخیر کنیم بین قرائت از اسلام سلفی و خشن که یا داعش را بپذیرد یا اسلام آمریکایی ترکیه را ، ماهم میگوییم اعتدال یعنی ترکیه  این قطعا اعتدال نیست این اسلام آمریکایی است ، مشکلات کشور نباید با اعتدالی که مدل توسعه آمریکایی است حل شود چون این اعتدال نیست ، معتدلین یعنی کسانی که هم عاقل هستند و هم تحقیر غرب را نمیپذیرند و هم دست به ترور نمیزنند ، هم مبارزه میکنند  هم در مبارزه اسیر نقشه دشمن نمیشوند ، هم اسلام  را قبول دارند و هم پیشرفت حقیقی را قبول دارند ، توسعه و تکامل حقیقی را قبول دارند، ولی اعتدال معنایش این نیست که بس است انقلابیگری ، ملت چقدر باید هزینه بدهد، بس است، سازشکار شدن سیاسی برای داشتن برنامه اقتصادی اعتدال نیست و پایان خوشی هم ندارد ، اسلام و کتب اهل بیت مانع آن است که ما همه چیزمان را بدهیم تا پیشرفته شویم ، خط نفوذی که الان دنبال میشود این است که آدم هایی و جریان هایی غرب زده که همه چیز را در غرب می بینند، ملت و هویت ما را هیچ نمیدانند، میگویند ما باید الگوهای توسعه غربی را بیاوریم، در روابط سیاسی و فرهنگی و اقتصادی دخالت بدهیم و اسلام را هم داشته باشیم ، این دام و نفوذ دشمن است ، آدمی که این تفکر را قبول کرد پل نفوذ دشمن میشود .



رئیس فرهنگستان علوم اسلامی قم افزود: لازم نیست حاسوس باشد، خودش افتخار میکند که این کار راانجام دهد، آقایی که اقتصاد اروپایی خوانده تفکرش تفکر غربی است ، ممکن است قصد خیانت هم نداشته باشد ،قطعا جاسوس انکلستان و آمریکا هم نیست ، تفکر تفکری است که ما را اسیر میکند و تفکر نفوذ است ، نفوذ نرم از اینجا وارد میشود ، اینکه آنها قدرتمندند ما ضعیف ، ما بزباش داریم آنها تکنولوژی فلان دارند و توسعه یعنی این، این میشود پل نفوذ دشمن، میشود سرباز فکری  دشمن ، میشود لیدر فرهنگی دشمن، کسی که نجات بخش است در دوران ما همان نگرش امام است که مقام معظم رهبری پرچمدارش هستند، ما دنبال همین قرائت هستیم  و این قرائت معقول نیست ؟ما به دنبال این قرائت هستیم، توسعه اما حدود توسعه اسلامی و ایرانی، دانش اما اسلامی و انسانی ،علوم انسانی اسلامی ، همه جیز را میخواهیم اما زیر چتر اسلام ، بی شک بالاترین عنصری که در موجودیت هر جامعه دخالت اساسی دارد فرهنگ آن جامعه است ، اساسا فرهنگ هر جامعه هویت و موجودیت آن جامعه را تشکیل میدهد و با اختلاف فرهنگ هر چند جامعه در بعد های اقتصادی سیاسی  صنعتی  و نظامی قدرتمند و قوی باشد ولی در میان پوچ و تهی است، اگر فرهنگ جامعه وابسته مخالف باشد ناچار افراد آن جامعه به مخالف گرایش پیدا میکنند و بالاخره در آن مستهلک میشود و موجودیت خود را در تمام ابعاد از دست می دهد، استقلال و موجودیت هر جامعه از استقلال فرهنگ آن نشأت میگیرد .


وی در پیاین خاطر نشان کرد: کسانی که همه سعادت را در دنباله روی از غرب می بینند، اگر در مراکز تصمیم سازی و تصمیم گیری وارد شوند جامعه را به سویی می برند که ملت را تسلیم غرب کنند و ما را تبدیل کنند به عنصری منحل شده در تمدن غرب .