آباجان فیلمی ناتوان در خلق درام/ حضور پر رنگ ستاره های سینما در یک فیلم؛ تضمین ماندگاری آن فیلم در تاریخ سینما نخواهد بود
فیلمساز سعی کرده با ایجاد فضایی مربوط به سالهای جنگ و طراحی صحنه ی نوستالژیک مخاطب را سرگرم کند که در این موضوع موفق هم عمل میکند، نشان دادن تصویر قایق موتوری اسباب بازی در حوض وسط خانه یا رفتن در پناهنگاه در زمان حمله های هوایی و… اینها چیزهای بدی نیستند اما گویی کارگردان مسئله ی اصلی فیلم، یعنی درام را فراموش کرده و بیشتر به مسائل حاشیه ای پرداخته، آباجان شاید از این حیث برای مخاطب ایرانی و بخصوص کسانی که آن سالها را دیده اند جذاب باشد، اما به هیچ وجه برای مخاطبی خارج از این قائده جذاب نیست.
موقعیتها در فیلم ایجاد میشوند اما نیمه کاره رها میشوند دوربین علیمردانی به زندگی هر کدام از شخصیتهای فیلم سرک میکشد اما نمیفهمیم چرا؟!
و به یکباره آن جریان را رها میکند و به موقعیت دیگری میپردازد و در حالی که بیش از نیمی از فیلم را دیده ایم هنوز دنبال داستان میگردیم که بالاخره قصه ی این فیلم کجاست!
چه میخواهد بگوید؟!…
بنظر میرسد فیلمساز فقط خواسته فیلمی با این فضا بسازد، این فرضیه جایی قوت پیدا میکند که متن آخر فیلم را میبینیم(برای آباجان و همکلاسیهایم در سال 65…)ترکیبی از شیار 143 و فیلم قبلی خود کارگردان، هاتف علیمردانی یعنی فیلم کوچه بی نام، در اینجا هم ظاهراً با یک داستان عشق نامشروع طرف هستیم همانند فیلم کوچه بی نام و شخصیت آباجان هم که منتظر فرزند مفقودالاثرش است و حرف دیگران مبنی بر شهید شدن فرزندش را نمیپذیرد، اما این کجا و آن کجا!
به هیچ وجه نمیتوان بازی درخشان مریلا زارعی را با خانم معتمدآریا مقایسه کرد، در توانمندی های خانم فاطمه معتمدآریا شکی نیست و به خوبی هم از پس نقش برمیایند اما مشکل اصلی در تمام بازیگرهای فیلم تلفظ بد لهجه ی ترکی است هر چند که بنظر میرسد بازیگرها بخصوص خانم مقدمی و معتمدآریا تمام تلاششان را کرده اند و بازیهای خوب و روان و باور پذیری هم دارند اما به لحاظ گویش باورپذیر نیستند چون مشکل تلفظ دارند و بنظر میرسد روی لهجه ها کار دقیقی نشده و همین مسئله ضربه ی بزرگی به فیلم میزند.
یکی از نقاط قوت فیلم، فیلمبرداری خوب و دقیق انجام شده ی حسین جعفریان به عنوان مدیر فیلمبرداری کار بلد و توانمند سینمای ایران است که توانسته تصویر خوبی از آن سالها ارائه دهد و فیلم به لحاظ رنگ و فیلمبرداری موفق عمل میکند و مشکل اساسی آباجان مانند تمام فیلمهای قبلی کارگردانش، مشکل فیلمنامه است و بنظر میرسد که حالا حالاها از هاتف علیمردانی فیلم خوب نخواهیم دید، کارگردان پر کاری که در فیلمهایشان از بازیگران خوب سینمای ایران هم بهره میبرد و حتی در گیشه هم موفق عمل میکند اما عملاً به لحاظ سینمایی ضعیف و ناپخته عمل میکند من حیث المجموع آباجان فیلمی است مشخصاً با فیلمنامه ای بد که در اجرا به لحاظ ساختار(مشخصاً فیلمبرداری و طراحی صحنه) خوب عمل کرده اما در شخصیت پردازی و روایت اساساً مشکل دارد.
انگار باید به فیلمساز خاطر نشان کرد که حضور پر رنگ ستاره های سینما در یک فیلم، هیچگاه تضمین خوب بودن و ماندگاری آن فیلم در تاریخ سینما نخواهد شد، ممکن است تضمینی برای فروش باشد اما مشخصا تضمینی برای تلقی کردن آن به عنوان یک فیلم ارزشمند نخواهد بود.
نویسنده: محسن سلطاندوست