خفهگی فیلمی از جنس سینما/ اثر سینمایی که جسور و قابل احترام است
خفهگی وامدارِ سینمای اروپای شرقی است فیلمهایی محصول سینمای لهستان، روسیه و… که از این حیث فیلم جسوری بنظر میرسد، ساختن فضایی در ناکجاآبادِ یخ زده که گویی زمستانش تمامی ندارد، رگه هایی از ژانرهای اکسپرسیونیست، فیلم نوآر و ژانر وحشت در فیلم دیده میشود، موسیقی فیلم به شکل خوبی عمل میکند، بازیها و لحن فیلم به خوبی درآمده است، نویده محمدزاده آن بازی پر جنب و جوش و شلوغ همیشگیاش را ندارد و جیرانی به خوبی توانسته او را کنترل کند و از قابلیتهای او در بازیگری به خوبی استفاده کند، الناز شاکردوست با گریمی متفاوت و بازیای متفاوت عملکردی قابل قبول دارد و دیگر بازیگر فیلم، پردیس احمدیه بازیگر جوان و خوش آتیهی سینما که پیش از این در فیلم لاک قرمز هم به خوبی از پس نقش برآمده بود، در اینجا هم بازی خوبی به نمایش میگذارد و ماهایا پطروسیان هم در نقشی متفاوت نسبت به گذشته عملکردی خیلی خوب دارد.
خفهگی فیلمنامهی خوبی دارد، حداقل استانداردها در آن رعایت شده، نقاط عطف به خوبی در فیلمنامه آمده و قصه بدون گزافهگویی به خوبی پیش میرود و با همان لحن فیلم با پایان بندی خوبی به پایان میرسد.
شاید مسئلهی اصلی فیلم را بتوان در فضاسازی، به لحاظ موقعیت جغرافیایی دانست، در ابتدای فیلم با طراحی صحنهی خاصی مواجه میشویم، لباس فرمی که تن صحرا مشرقی(الناز شاکردوست)است، همانند لباس راهبههاست(لباس پرستاری تیمارستان) که این پوشش در سکانسهای بعدی فیلم یعنی سکانس خانه به پوششی مد روز تبدیل میشود و گویی فیلمساز با این کار سعی دارد فضای سیاه و تیره و تار تیمارستان را به لحاظ محتوایی با سایر فضاهای فیلم متمایز جلوه دهد، فضایی که کمی هم یادآورد فیلم «پرواز بر فراز آشیانه فاخته» یا با نام دیگرش «دیوانهای از قفس پرید» اثر میلوش فورمن است، بخصوص آن دریچه ایستگاه پرستاری با فنس کشیهای بخصوص و میکروفن پشت آن و اعلام هشدارها برای فضای تیمارستان، نوع پوشش و فضاسازی فیلم با مکان و زمان کشور ما تناسبی ندارد و کمی طول میکشد تا مخاطب به آن عادت کند و حتی این تصور میشود که شاید زمانِ فیلم مربوط به دورهی تاریخیای پیش از زمان حال حاظر است که با دیدن گوشیهای موبایل مدل روز این تصور هم خراب میشود و رفته رفته مخاطب با فضای ناکجاآباد فیلم چه به لحاظ زمان و چه به لحاظ جغرافیا ارتباط برقرار میکند و وارد جهان ساخته شدهی فیلمساز میشود. نکتهی مثبت دیگر فیلم، موسیقی و صداگذاری آن است، صدا عنصری است که فیلمساز توجه ویژهای در خلق فضا به آن داشته، صدای باز شدن درب اتاق ها که به آرامی باز میشود، صدای باد و دیگر صداهایی که در خلق فضا کمک بسیاری به فیلم کرده و به شکل دقیقی کار شده است.
بطور کلی فیلم خفهگی فیلمی جسور و قابل احترام است، فیلمی که در هیاهوی فیلمهایی با تِمهای تکراری در سینمای ایران، فضایی از جنس سینما را به مخاطب منتقل میکند.
نویسنده: محسن سلطاندوست